چکیده:
بازاریابی عصبی علم جدیدی است که به بررسی رفتار مصرفکننده، نه بر اساس خودآگاه بلکه بر اساس ناخودآگاه فرد میپردازد. این دانش نوپا ابزارها و روشهای متنوعی دارد که یکی از آنها، پتانسیل وابسته به رویداد میباشد که در این تحقیق مورداستفاده قرارگرفته. هدف از تحقیق حاضر، شناسایی مؤلفههای جذابیت کاراکترهای پویانمایی است. بنابراین، پژوهش به سؤالاتی ازایندست پاسخ خواهد گفت که کاراکتر زن برای کودکان جذابتر است یا کاراکتر مرد؟ کاراکتر انسان برای کودکان جذابتر است یا کاراکتر حیوان؟ همچنین، پاسخ کودکان در روش سنتی (پرسش از فرد) و روش بازاریابی عصبی مقایسه شده و فهم جدیدی از چگونگی رفتار کودکان در توجه به شخصیتهای موجود در برنامههای کودکان ارائه میشود. تناقضهایی میان آنچه کودکان گفتهاند و میان آنچه در ناخودآگاهشان میگذرد در تحقیق مکشوف گردید که در مخاطب شناسی و تصمیمگیریهای سیاستی رسانهها میتواند مؤثر باشد.
Neuromarketing is a new field of study focusing on consumer behavior based on unconscious responses. The newly-developed science makes use of a variety of techniques, one of which is Event-Related Potential which has been employed in the present study. The research seeks to identify the components of an animated character’s charm, based on the analysis of consumer behavior. The answers to questions about the design and production of the first animated character role are addressed and replied in this article. The present study, therefore, compares the traditional method (the question of the individual) with modern methods such as the event-related potential. The research then offers a fresh understanding of the way children respond regarding their tendency toward characters in programs meant for them. Some of the contradictions between what the children say and what’s going on in their subconscious were revealed by the study. Those results can be of valuable use for media policy-making and audience analysis.
خلاصه ماشینی:
به خصوص، کاربرد این مفهوم زمانی به اوج رسید که علم اقتصاد شروع به استفاده از تکنیک های تصویربرداری عصبی در تحقیقات خود کرد و رشته جدیدی به نام اقتصاد پژوهش عصب شناسانه ١ بوجود آمد (کنینگ و دیگران، ٢٠٠٥).
بنابراین بهتر است برای کسب فهم جدیدی از چگونگی رفتار کودکان در توجه به کاراکترها و شخصیت های موجود در برنامه های کودکان، به ناخودآگاه آنها با استفاده از روشها و تکنیک های بازاریابی عصبی رجوع کنیم ؛ چراکه در اغلب اوقات، زمانی که پرسش شونده (علی الخصوص اگر کودک باشد) در محیط مصاحبه قرار میگیرد، پاسخ های واقعی فرد به دلایل گوناگون کشف نمیشود و اگر آن پرسش شونده، کودک باشد، قطعا محیط مصاحبه ، پاسخ های کودک را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
سنجش عکس العمل مغز کودکان در مواجهه با تصویر کاراکترهای برنامه های کودکان همچنین پژوهش به دنبال بررسی چند هدف فرعی بوده است .
به دیگر سخن ، این مقاله ، میزان رضامندی مخاطبان را با استفاده از تصویربرداری تحریک های عصبی مغز مخاطبان مورد مطالعه قرار خواهد داد.
دو) در مقاله «سینما پژوهی عصب شناسانه ؛ عصب شناسی شناختی و مطالعات سینمایی» اثر یوری هاسون و همکاران نیز، این روش جدید برای ارزیابی تأثیر یک فیلم بر مبنای فعالیت مغزی تماشاگران مطرح میشود و سبک های مختلف کارگردانی و تدوین فیلم را اثرگذار بر تأثیرات یک فیلم معرفی میکند که با استفاده از تصویربرداری کارکردی به شیوه تشدید مغناطیسی قابل تبیین است .
روش پژوهش ٣-١- تکلیف پژوهش حاضر در این پژوهش ، محرک مورداستفاده برای بررسی واکنش مغزی آزمودنیها از یک سری تصاویر کاراکترهای شناخته شده برای کودکان استفاده گردید.