چکیده:
در میان شاعران عصر مشروطه ، شعر ایرج میرزا، ازلحاظ کاربرد ویژة زبان و شگردهای کلامی - که آگاهانه بدان پرداخته است - جایگاهی ویژه دارد. وی با جسارتی هنرمندانه هنجارهای زبان رایـج را در سـطح هـای صـرفی، نحوی و واژگانی، واجی و معنایی در هم میشکند و فضایی تازه در حیطه زبان ادبی ایجاد میکند و ایـن کـار را با زبانی ساده و روان انجام میدهد؛ به گونه ای که بیاغراق ، میتوان گفت در بین شـاعران ایـن عـصر، شـعر وی بیش از دیگران به زبان طبیعی نزدیک است . این مقاله به بررسی پاره ای عملکردهای زبانی ایرج پرداخته و نشان داده است که وی چگونه به کمک این زبـان ساده و روان ، شعر خود را وسیله بیان مفاهیم انقلابی، اجتماعی ـ سیاسی، طنزآلود، شکوائیه و ... قـرار داده و بـا بهره گیری از ترکیب های نوساخته و لطیفه پردازیهای کم سابقه ، خود را صاحب سبکی ویژه ساخته است .
خلاصه ماشینی:
"زبان ، ابزار مفاهیم سیاسی ـ اجتماعی کاربرد زبان برای بیان دردهای اجتماعی و انتقادهای سیاسی ، ویژة این عصر نیست و شـاعران دوران پیش از مشروطیت ـ همچون سنایی، خاقانی، عطار، سیف فرغانی، سعدی و حافظ ـ نیز هر جـا کـه فرصـتی فراچنگ آورده اند، در کنار آفرینش های ادبی و هنری، به بیان مسائلی از این دست همت گماشته اند؛ اما آنچه شعر این دوره را از این حیث ویژگی بخشیده است ، کاربرد ابزاری زبان برای بیان این گونه مـسائل اسـت ؛ تـا آنجا که زبان و ادبیات غالبا هدفی جز بیداری مردم و ریشه کن کردن استبداد نـدارد و بـه همـین دلیـل بـه مسائل زیباییشناختی بیتوجه یا کم توجه است .
زبان عامیانه کاربرد زبان عامیانه در شعر ایرج در سطح وسیعی صورت میگیردکه غالبا آن را با نوعی طنز و شوخی در میآمیزد: هی بتابد سبیل و سازد پز در کنـد پیش ایــن و آن قنپز (همان ، مثنویها: ١٤٦٣) بگو آن عارف عامینـما را که گم کردی تو سـوراخ دعا را (همان : ٨٦) گاه نیز بعضی واژگان لاتی و جاهلی را، که زبان اهل غوغا و طفیلیان است (سـمیعی، ١٣٧٨: ٤٥)، در آن وارد میسازد: بـــخور با بچـه خوشـگل ها عــــــرق را بشـــــــوی از حرف بیمعنی ورق را (ایرج ، ١٣٥٣، مثنویها: ٥٠٢) نشده پشت لبش سبز «بدان جفت سبیل » گویم و در قسم کذب خود اصرار کنم (همان ، قصیده ها: ٦٨٠) تـو عـــــارف واقـــعا گوســــاله بـودی که از من این ســفر دوری نمودی ...."