چکیده:
از دغدغه های جدی اندیشمندان جهان اسلام در طول یکصد سال اخیر، برقراری نسبت سنت و تجدد بوده است که بی تردید اساس اندیشه آیت الله مرتضی مطهری نیز پاسخی به این نسبت است. تحقیق حاضر بر این فرض بنا نهاده شده است که استاد مطهری در زمینه تجدد، سعی در بازسازی سنت دارد؛ لذا در نیل به اهداف مزبور تلاش شده است زوایای پنهان اندیشه سیاسی مذهبی ایشان، بر اساس الگوی جستاری اسپریگنز، در قالب مشکل شناسی، دلیل شناسی، آرمان شناسی و راه حل شناسی با روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، تجزیه و تحلیل شود. مطالعات و بررسی مقاله نشان می دهد استاد مطهری یکی از مهم ترین شخصیت های فکری نوگرا در ایران معاصر است که تلاش ارزنده ای در بازسازی سنت اسلامی ایرانی در زمینه تجدد انجام داده است. به زعم نگارنده فهم تلاش نظری وی می تواند الگوی مناسبی برای تداوم رویکرد نوگرایی در اندیشه اسلامی ارائه نماید.
خلاصه ماشینی:
"آیت الله مطهری اهمیت این موضوع را از یـک طرف مربوط به اهمیـت و ارزش خـود دیـن و دینـداری(مطهـری، ١٣٨٤، ص ٢٨ ـ ٣٤) و مدعیات اسلام در مورد خاتم بودن این دین و جاودانه بودن دستورها و آموزه هـای اسـلامی آن (همو، ١٣٨٦، ص ٨٧) میداند و معتقد است اگر ایـن نکـات برجسـته در سنت (اسـلام ) به گونه ای متعادل مورد توجه قرار نگیرند، میتوانند سبب انحراف در سـنت و تحجرگرایـی شوند؛ اما از طرف دیگر ایشان تغییر در مقتضیات زمان (تجدد) را به دلیل وجود قوة اختیار و ابتکار طبیعی میداند، منتها این تغییرات را هم در جهت تکامل زندگی اجتمـاعی انسـان میداند و هم در جهت سقوط و انحراف ؛ لذا شـناخت و تفـاوت ایـن دو دسـته تغییـرات را برای برقراری نسبت متعادل سنت و تجدد امری مهم میداند (همو، ١٣٨٩، «الف » ٢٩).
آیت الله مطهری معتقد است اولا دین اسلام دین خاتم است و اختصاص به زمـان و منطقه معین ندارد (همو،١٣٩٠، ص ١٣٠)، ثانیا تمدن جدید را نه میشـود انکـار کـرد و نـه باید انکار کرد، ثالثا گرایش جوانـان و طبقـه روشـنفکران مسـلمان بـه غربگرایـی و نفـی اصالت های شرقی و اسلامی کـه علـت آن تصـور غلطـی اسـت کـه ایـن افـراد از جنبـۀ «دگماتیک » مقررات اسلامی در ذهن خویش دارنـد(همـو، ١٣٧٣، ص ٧٢)، رابعـا یکـی از اعجاب آمیزترین موضوعات در تاریخ علوم و فلسفۀ اسلامی استعداد پایـان ناپـذیری منـابع اسلامی، مخصوصا قرآن کریم برای تحقیق و کشف و اسـتنباط اسـت (همـان ، ص ٧٢ – ٧٣)؛ بنابراین با توجه به این ضرورت ها آنچه که مقبـول و معقـول اسـت ، بیـان فکـری و طرحی بالاتر و برتر است که اسلام در جوهرة خویش از آن برخـوردار اسـت و آن عنصـر اجتهاد است ."