چکیده:
مذاق شرع یا ذوق شارع، از اصطلاحاتى است که در میان فقهاى متأخر و معاصر مطرح شده است. در این مقاله، سعى شده چیستى آن را مشخص کرده، سپس به مستندات و قلمرو آن پرداخته شود تا گستردگى ابعاد آن در ابواب فقهى، معین شود. آن گاه به اعتبار و حجیت آن پرداخته مىشود تا گستردگى ابعاد آن در ابعاد فقهى، روشن شود. آنگاه اعتبار و حجیت آن بررسى شده، در نهایت، این موضوع ارزیابى مىشود تا قوت و ضعف آن مشخص شود و جایگاه آن در راههاى استنباط احکام شرعى مشخص شود.
خلاصه ماشینی:
اما باید بگوییم در معنای »مذاق شرع« مطلب به صورت دیگری است; چون تعریفی که از مذاق و شرع بیان میشود، ابتدائا هیچ بار فقهیای ندارد و از ترکیب این دو واژه، یک اصطلاح فقهی ایجاد میشود که در مباحث گوناگون فقهی جایگاه دارد و از جهت دیگر این اصطلاح، بیشتر در میان متأخران و معاصران مطرح شده است; بنابراین هیچ شائبه دخل و تصرفی در معنای آن نمیرود.
بنا بر مطالبی که بیان شد، باید بگوییم مقاصد شرع و مذاق شرع، همان طور که دارای تشابهاتی هستند، تفاوتهایی نیز دارند که به تحلیل و تجزیه دقیق این دو اصطلاح میانجامد; مثلا ممکن است مذاق شرع در برخی موارد، ناظر به مقاصد شرع هم باشد; اما در مقاصد شرع، یک نوع استقلال در روش استنباط حکم شرعی مشاهده میشود، بدین معنا که مقاصد شرع به تنهایی میتواند منبع استنباطی حکم قرار بگیرد.
اما باید توجه کنیم که مراد از مذاق شرع، به پشتوانه نصوص و مجموعه ادلهای است که شارع آنها را حجت دانسته و اعتبار کرده است; بنابراین مذاق شرع به پشتوانه آنها موجب اطمینان نوعی میشود.
اما بر اساس مباحثی که در علم اصول فقه مطرح شده، مبرهن میشود که این طور نیست که تفاهم عرفی، خالی از اعتبار باشد; خصوصا که بسیاری از احکام و نصوص شرعی، با ارتکازات عرفی همراه شده است.
بنابراین مرحوم حکیم در این باره میفرماید: »اگر فقیه در اثبات یک فتوا، به استنادات اصلی برسد همان را دنبال میکند و در چنین مواردی، پرداختن به مذاق غیریقینی صحیح نیست که مذاق شرع، از آن جهت مورد تأیید است که با مستندات اصل، سازگار است« )حکیم، 1404ق: 357/4).