چکیده:
حضرات خمس، حقیقتی جامع در عرفان اسلامی است که نخستین بار در مکتب ابنعربی و توسط خود او به شکل مصطلح آن مطرح شد. حضرات خمس ناظر بر درجات و مقامات وجود مطلق و مراتب کلّی هستی است که موطن ظهورات و تجلیات حق تعالی میباشد. قیصری و امام خمینی که هر دو متاثر از آموزههای مکتب ابنعربی هستند، تمایز آرای آشکاری با یکدیگر و با سایر عرفا در این زمینه دارند و در برخی موارد، ابداعاتی را نیز میتوان در آنها سراغ گرفت. به اعتقاد ایشان مراتب وجود، منحصر در پنج حضرت است که عبارتند از: لاهوت، جبروت، ملکوت، ملک و انسان کامل. از میان این حضرات، لاهوت، جزء مراتب ذات بوده و بر مرتبه ذات واحدیت اطلاق میشود. سه مرتبه دیگر نیز از جمله مراتب خارج محسوب میگردند. همچنین انسان کامل، جامع حضرات پیشین است و از آن تحت عنوان کون جامع یاد میشود. گونه رویکرد قیصری و امام خمینی به موضوعات عرفانی و از جمله حضرات خمس، تحت تاثیر سنتی است که از آن برخاستهاند؛ بدین لحاظ عرفان امام خمینی، رنگ و بوی عرفان شیعی دارد. تطبیق آرای قیصری و امام در مواردی؛ نظیر مفهوم وجود، اسماء و صفات الهی، مفاتیح غیب، عماء، مراتب ذات حق، مراتب خارج، انسان کامل و نظایر آنها که همگی داخل در مقوله حضرات خمس هستند، اختلافات مبنایی ایشان را در این زمینه به خوبی تبیین میکند. تضارب تاملات عرفانی این دو عارف برجسته، بهویژه در مسئله حقیقت محمدیه و اضافه شدن حقیقت علویه در عرفان امام، جلوه بیشتری مییابد.
خلاصه ماشینی:
تطبیق آرای قیصری و امام در مواردی نظیر مفهوم وجود، اسماء و صفات الهی، مفاتیح غیب، عماء، مراتب ذات حق، مراتب خارج، انسان کامل و نظایر آنها که همگی داخل در مقولة حضرات خمس هستند، اختلافات مبنایی ایشان را در این زمینه به خوبی تبیین میکند.
از میان حضرات پنجگانة الهی، حضرت نخست، یعنی غیب مطلق که در لسان عرفا به «لاهوت» نیز موسوم است، از نگاه قیصری و امام خمینی به مرتبة ذات واحدیت اختصاص دارد که دومین تعین حق تعالی و مقام اسماء و صفات و جایگاه اعیان ثابته است.
اساسا قیصری حضرات خمس را بهگونهای تبیین میکند که از مقام واحدیت شروع و به انسان کامل ختم میشود؛ بنابراین همانطور که پیش از این نیز اشاره کردیم، چنانچه وی از غیب مطلق و حضرت لاهوت سخن میگوید، مرادش مرتبة ذات واحدیت است، نه مقام احدیت؛ زیرا در ذات الوهی، تجلی وجود ندارد.
در میان آموزههای عرفانی امام خمینی، آنچه بدیع به نظر میرسد و شاید کمتر سابقهای از آن بتوان در آثار عرفای متقدم، ازجمله قیصری یافت، توجه او به بعد نفسانی ملکوت است و اینکه هر یک از آدمیان بر حسب اعمال فضیله یا رذیلة خود، صورتی در ملکوت نفس دارد و حتی خود اعمال نیز هم در عالم ملکوت و هم در ملکوت نفس دارای صورت هستند.
1/6- جایگاه انسان کامل انسان در مجموعة باورداشتهای عرفانی، خود جزئی از عالم محسوب میشود؛ بنابراین به تعبیر قیصری اینکه انسان، عالمی مستقل از سایر عوالم و حضرتی جداگانه از دیگر حضرات در نظر گرفته میشود، از حیث صورت ظاهری نست که از این لحاظ تغایری با عالم ندارد؛ بلکه به دلیل جامعیت و اشتمالش بر تمام موجودات عالم خارج است (قیصری، 1374: 312).