خلاصه ماشینی:
"لیکن در آیهی اخیر دو صفت از صفات فاعل«علم»،یعنی«شدید القوی»و«ذو مرة»25 را ذکر کرده است؛چرا؟ زیرا خداوند متعال خواسته است این مفهوم را برساند که برای خروج از محدودهی زمین و رفتن به طبقات آسمان،به دو ابزار نیاز هست:یکی«قوت و قدرت»و دیگری«علم»!و جبرئیل با برخورداری از این دو ابزار توانست هم رسول خدا(ص)را در سفر معراج حفظ کند و هم در محافظت و پاسداری از وحی و رساندن آن به رسولاکرم(ص)،محکم و استوار باشد.
*چه نکتهی بیانی درآوردن کلمهی«مراء»در آیهی «ما کذب الفؤاد ما رأی،أفتمارونه علی مایری» وجود دارد که خداوند از معادل آن یعنی«جدال»استفاده نفرموده است؟ پیش از پاسخ به این پرسش لازم به ذکر است که«فؤاد-دل»از «تفؤد-شعلهوری و روشنی»گرفتهشده و بدان معناست که قلب مبارک رسول خدا(ص) برای دیدن همهچیز،روشن و شعلهور شده بود و آنچه را چشم دید،دل تأیید کرد و مورد شک و تردید قرار نداد.
انسانی که به یاری خدای خویش محتاج است،باید این نیاز را بر زبان جاری سازد و صرف احساس نیازمند بودنش کافی نیست؛چه انسان عادی باشد و چه پیامبر خدا!و به عبارت دیگر:«تا نگرید طفل کی نوشد لبن!» وجود فعل امر«قل»در آغاز سوره،قاتل تکبر و خودخواهی و درمان این پدیدهی ناپسندی است که امکان دارد انسان را به سوی طغیان و سرکشی سوق دهد: «إن الإنسان لیطغی،أن رآه استغنی.
*با توجه به این که اشارهی آیهی آخر سورهی مبارکهی«ناس»به وسوسهگر بودن«اجنه»و «انسانها»است،چرا در آیات نخست این سوره«رب الناس»آمده و«رب الجنه»نیامده و از طرف دیگر در آخرین آیه لفظ«الجنة»بر«الناس»مقدم شده است؟ «وسواس»ممکن است هم از جانب اجنه باشد و هم از انسان صادر شود."