چکیده:
کنکاش «فطرت» به عنوان یکی از بنیادی ترین مباحث فلسفه تربیت اسلامی، همواره مورد توجه علامه طباطبائی بوده است. هدف این پژوهش این است که با پذیرفتن «فطرت» به عنوان تقریر دینی از سرشت مشترک انسان و نقش عمده آن در قلمرو ارکان تعلیم و تربیت اسلامی، تصویری از گرایش های فطری موثر در تعلیم و تربیت را با بهره گیری از آراء این فیلسوف معاصر، ارائه نماید. روش پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده و به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، منابع موجود و مرتبط با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع، جمع آوری و با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. از بررسی آراء علامه طباطبائی به دست آمد که ایشان گرایش های فطری را در چهار حیطه ادراکی، الهی، اختیار و توانمندی عمل تقسیم بندی نموده است. این گرایش ها، توانمندی هایی هستند که به شکل گیری نظام تعلیم و تربیت منطبق با آموزه های اسلامی که تضمین کننده سعادت انسان و تسهیل کننده فرایند دستیابی به حیات طیبه است، کمک می نمایند.
خلاصه ماشینی:
ایشان در تفسیر المیزان ابتدا با اشاره به وحدت و ثبات در طبیعت فردی، نوعی و اجتماعی انسان، ثابت می کند که مجموعه احکام و اصول تربیتی و اخلاقی (فرامکانی و فرازمانی) مانند عفت، شجاعت، حکمت و اعتدال برای ابد حسنه و فضیلت است؛ یعنی با غایت آفرینش و سعادت نوع انسانی و اجتماع سازگار است و صفاتی که در مقابل این چهار ملکه قرار می گیرد برای ابد رذیله و زشت است؛ گو اینکه گاهی در بعضی از مصداق های این صفات مطلق اختلاف پدید می آید نه در اصل آنها (طباطبائی، 1417ق، ج 1، ص 536ـ574).
با توجه به اینکه فطرت تنظیم کننده زندگی انسان بوده و هدایتگر وی به سوی کمال حقیقی می باشد و خوشبختی و سعادتی هم که انسان در طلب آن است در پیروی از قوانین فطرت نهفته است؛ سؤال اصلی پژوهش این است که از منظر علامه طباطبائی گرایش های فطری چه جایگاهی در تعلیم و تربیت اسلامی دارند؟ البته برای پاسخ گویی به این پرسش، باید به برخی سؤال های فرعی نیز جواب داده شود؛ از جمله اینکه مفهوم فطرت چیست؟ و گرایش ها و ساحات فطرت انسان از دیدگاه علامه کدامند؟ مفهوم شناسی فطرت فطرت از ماده «فطر» در لغت به معنای شکافتن از طول، ایجاد و ابداع (راغب اصفهانی، 1423ق، ص 396) آمده است.