چکیده:
یکی از کتابهای منثور برجسته دهه هشتاد، «یک لیوان شطح داغ» احمد عزیزی است که به سبک آیرونیک و در گلایه و شکوه از نابخردی مردمان این روزگار نوشته شده است. هنر عزیزی در زبانآوری و ظهور آگاهیهای وسیعش در بیشتر حوزههای معرفتی، جهت روایت فراز و نشیبهای زندگی اجتماعی و رویارویی گفتمانهای متعدّد است. آمیختگی مفاهیم عمیق انتزاعی، فلسفی، عرفانی، حکمی با واژهها، ترکیبات و تعابیر عامیانه، نوعی سنخیّت با سبک هندی را در اثر او نشان میدهد. ضمن آنکه سبک غالب او آیرونیک است که به دو نوع فاخر و حکیمانه و عامیانه تقسیم میشود. ابتکارات و برجستگیهای سبکی به لحاظ زبانی، ادبی و اندیشگی اسلوب نوشتاری وی را از سایر نویسندگان متمایز میکند. زبان عزیزی در بخشهایی از این کتاب با صلابت، تند و گزنده و در بخشهایی دیگر لطیف، آرامبخش و برانگیزاننده عواطف درونی است. یکی از خلّاقیّتهای سبکی او تسرّی جریان سیّال ذهن از فضای داستان و رمان به نثر عادی است.
One of the illustrious prose in eighty decade، is “A glass hot shath†belong to Ahmad Azizy، that he write to ironic style and a bout blame and plain of idiotism people of this period. Azizy’s art in diction and apparition ample apprised is in the most wisdom circle، for narrative altitude and bent of social life and encounter multiple discourses. Blend wring deep concepts، philosophy، mystic and wisdom، with words، structure and slangy comments show a kind of congruity with Hindi style، in this book. Whilst dominant style of him is ironic that allotment to two kind: fine، wise and slangy. Contraptions and style illustrious because of language، literary and mental، contradistinguish his style of other writer. And one of the contraptions style of him is inter stream circulation of mind of space of story to prose different with story the language of Azizy in the parts of this book is scare، glassy and biting and the other parts is benign، quieter and exciter interior literate. What signs prove conquest Ironic style in this his prose work? Writer in this search، would achieve a critic stylistic basis verbal، literary and mental prominence in this research.
خلاصه ماشینی:
چگونگی انجام چنین تحلیل و توصیفی و نیز رابطه این دو با هم از موضوع هایی است کـه سـبک شناسـان هـیچ توافـق نظـری دربـاره اش ندارند» (وردانک ،١٣٨٩: ١٨)؛ دوم اینکه در تحلیل سبکی خصوصا اگـر سـبک فـردی باشـد، تفحـص و کنـدوکاو همـه آثـار او ضرورت پیدا میکند، که نگارنده فقط به سبک عزیزی در حوزه نثر مبادرت میورزد و طبیعتا داوریهـای وی نیـز معطـوف بـه همین اثر برجسته منثور اوست ؛ زیرا «در تحلیل سبکی یک متن بنا نیست هر قالب یا ساختاری بررسی شود، بلکه اسـاس کـار را قالب ها یا ساختارهایی تشکیل میدهند که برجسته تر از دیگران اند.
٢- پیشینۀ پژوهش راجع به سبک شناسی آثار عزیزی چند مقاله نوشته شده است که از جمله میتوان به این مقالات اشـاره کـرد: ١- مقالـه «تحلیـل زیباشناختی ساختار شعر عزیزی بر اساس «کفش های مکاشفه »، کـه نویسـندگان بـه تحلیـل شـعر او از دیـدگاه سـبک شـناختی، زبان شناختی و بیان نوع آوریهای سبکی در سه سطح آوایی، واژگانی و نحوی در این اثر او میپردازند (حسـینی و زارع ، ١٣٩٠: ١) ٢-مقاله «کارکردهای هنری و بلاغی کنایه در کفش های مکاشفه » کـه کـاربرد انـواع کنایـه ، تفـاوت آن بـا اسـتعاره تمثیلیـه و ضرب المثل و مضامین مختلف کنایه ، تجزیه و نحلیل میشود (اکبـری و غلامـزاده ، ١٣٩١: ٣٥١) ٣- مقالـه «آمیختگـی شـطح بـا کاریکلماتور در نثر عزیزی» که نویسندگان وی را از احیاگران شطح در دوره معاصر معرفی میکنند و بـا اتکـا بـه دسـتاوردهای شطح قدما و افزودن تکنیک های زبانی و تصویری و تنوع موضوعی توانست صورتی نو به شطح قـدما ببخشـد و نـوعی عرفـان اجتماعی را مطرح کند.