چکیده:
جستار حاضر در پی آن است تا به بررسی گروهی از کلمات بپردازد که در جمله، مرجع ضمیری مذکور (پیوسته یا گسسته) هستند و در صورت حذف ضمیر میتوانند جایگزین آن شوند و نقش آن را برعهده گیرند؛ ازاینرو، ما این دسته واژهها و گروههای اسمی را «همنقش ضمیر» نامیدهایم. ضمایری که این گروهواژهها مرجع آنها هستند بعد از اسم، حرف اضافه و فعل به کارمیروند و غالبا در سه نقش مضافالیهی، متمّمی و مفعولی ظاهر میشوند؛ با این توضیح که نقش مفعولی آنها، بهویژه در سوم شخص مفرد، دارای تفاوتهایی با دو نقش دیگر است. به باور ما، همین تفاوتها سبب شده است که برخی دستورنویسان آن را با یک کاربرد ویژه و امروزی در گویش فارسی تهرانی مقایسه کنند و بهاشتباه آن را «ضمیر فاعلی» بنامند. همچنین، کوشیدهایم تا در این مقاله نشان دهیم که نقش دستوری ضمایر پیوسته در جملههای بیانگر حالت انفعالی و احساسی، چیزی جز مفعول، متمّم یا مضافالیه نیست و نقش دستوری اسم یا ضمیر گسسته در ابتدای این جملهها نیز «همنقش ضمیر» است؛ امّا قراردادن اسم یا ضمیر گسسته به جای ضمایر پیوسته در این گونه جملهها در اغلب موارد باعث «نادستورمندی» جمله میشود.
Sometimes exigency of stress or need to further explain in speech، requires the speaker or the writer to use the words that they can be replaced by others in the same sentence and they can play the same grammatical role We can mention to grammatical roles among them such as: apposition، paraphrase and repetition، that the grammarians have more or less attended them and they have submited a common or succinct definitions for them. We have studied another group of words in this article that they are antecedent (attached، detached) listed، if they can be removed and replaced by the pronoun they take on the role of the pronoun is omitted. For this reason we have chosen the name of “same role pronoun†for this group of words. There are pronouns that these word-groups are antecedent of them. They are often used in three roles such as: the possessive، complement form and object case.The later explaining، the role of the third person singular accusative In particular، they have differences with the other two roles. We believe that this difference has caused some modern grammarians have compared it with a specific application in Tehrani dialect of Persian and they mistakenly call it "nominative pronoun". In this paper، we have also demonstrated the Pronouns in sentences illustrate grammatical function is not continuous passive feeling something other than the object، complement or possessive and the grammatical role of the noun or detached pronoun at the beginning of sentences is “same role pronounâ€. But in such sentences Insert a noun or detached pronoun instead of attached pronouns is being often the cause of non-grammatical sentence.
خلاصه ماشینی:
نقش های دستوری ضمایر هم نقش مرجع علاوه بر نمونه هایی که ذکر شد، مثال های فراوان دیگری در آثار ادبی میتوان یافت که نشان میدهد در ایـن گونـه جملـه هـا، ضمایر مورد اشاره در سه نقش مضاف الیهی، متممی و مفعولی ظاهر میشوند؛ مثلا در بیت زیر: فغـــان ز دامـــن باغـــی کـــه باغبــان آن جــا همیشه چشم امیدش به دست گلچـین اسـت (فروغی بسطامی، ١٣٤٨: ٣٨) ضمیر پیوستۀ «ش » در امیدش ، دارای نقش مضاف الیهی و مرجع آن ، باغبان است و در اصل به این صورت بـوده اسـت : چشـم امید باغبان به دست گلچین است ؛ و یا در بیت زیر از سنایی: کلبــه ای کـــه انــدر او نـخـواهـــی مـانــد سـال عـمـرت چـه ده چـه صد چـه هــزار (نصرالله منشی، ١٣٥٦: ٢٠٧) «او» در «که انـدر او» بعد از حرف اضافۀ اندر، قرار گرفته است و دارای نقش متممی است و مرجع آن واژة «کلبـه » اسـت کـه میتواند به جای «او» نشسته و به صورت «در کلبه ای که نخواهی ماند» به کار برود یا در بیت : غـریـــق بحــــر مـــودت ملامــتش مکنیــد کـه دست و پـا بـزنـد هـر که در میان مانـد (سعدی، ١٣٧١: ٩٠٢) «ش » در ملامتش دارای نقش مفعولی است و مرجع آن نیز واژة غریق است که در گروه اسمی «غریق بحر مودت » به کار رفتـه است و میتواند به جای ضمیر «ش » پذیرای نقش مفعولی باشد؛ یعنی به این صورت : غریق بحر مودت را ملامت مکنید.