چکیده:
پژوهش حاضر با هدف آموزش حل مسئله خانوادهمحور به والدین و تعیین اثربخشی آن بر ادراک کودک - والد انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیشآزمون - پسآزمون - پیگیری با گروه گواه بود. تعداد 120 دانشآموز با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و با انتساب تصادفی به دو گروه آزمایشی (60 نفر) و گواه (60 نفر) تقسیم شدند، ابتدا والدین گروه آزمایشی 10 جلسه در کارگاه تربیت کودک / نوجوان اندیشمند شرکت کردند سپس گروه آزمایشی به مدت سه ماه تحت برنامه حل مسئله خانوادهمحور مورد آموزش قرار گرفتند، برای جمعآوری اطلاعات از نسخه ادراک کودک از والدین (گرولنیک، ریان و دسی، 1997) فرم کودکان استفاده شد. یافتهها طبق گزارش کودکان در سه مرحله پیشآزمون- پسآزمون (فاصله سه ماهه) و پیگیری (فاصله یک ماهه) نشان داد، در گروه آزمایشی، بین نمرات پیشآزمون- پسآزمون در زیرمقیاسهای ادراک کودک - والد تفاوت معناداری وجود داشت اما بین نمرات پسآزمون - پیگیری در زیرمقیاسهای ادراک کودک - والد تفاوت معنادار نبود. بر این اساس میتوان نتیجهگیری کرد که آموزش حل مسئله خانوادهمحور به والدین بر ادراک کودک - والد اثربخش بود و ادراک کودک - والد را بهبود بخشیده است.
This study was conducted to aim of family oriented problem solving training to parents and the impact on the child's perception of parents. Research design was semi experimental، of a kind pretest، posttest، follow-up with the control group. Total of 120 students were selected by random sampling method and with random assignment were divided into two experimental groups (n=60) and control (n=60). After 10 training sessions to parents and teachers، the experimental group was trained family/school oriented problem-solving program for three months. For data collection were used of Version perception of children from parents (Grolnick، Deci & Ryan، 1997) form children. findings according to the report's child showed that in three step pre-test and posttest (on three months) and follow-up (on one month) that in the experimental group there was a significant difference between the scores of pretest and posttest scores on the subscales of child's perception of parents but there wasn't a significant difference between the scores of posttest and follow-up on the subscales of child's perception of parents. Accordingly، it can be concluded that family-centered problem solving training to parents was effective on the child's perception of parents and the child's perception of parents has improved.
خلاصه ماشینی:
"پژوهش شکوهی یکتا، پرند، شهائیان و متولی پور(١٣٨٧) با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های حل مسأله بر تعامل والد- کودک و بهبود رفتارهای چالش برانگیز کودکان انجام شد، نتایج نشان داد که سبک تعاملی والدین پس از آموزش به طور معنی داری بهبود یافته ، به طوری که آموزش روش حل مسئله به والدین بهبود سبک تربیتی والدین ، همچنین موجب بهبود رفتارهای چالش برانگیز کودکان شده بود.
Colalillo & Johnston در ایران تأثیر آموزش روش تربیتی مبتنی بر حل مسئله بر روش فرزندپروری و رفتارهای خشمگینانه والدین انجام شد، نتایج نشان داد آموزش روش حل مسأله به والدین باعث کاهش رفتارهای خشمگینانه آنها نسبت به فرزندان شده است و سبک تربیتی آنان بهبود چشمگیری داشته است (شکوهی یکتا، پرند، شهائیان و اکبری زردخانه ،١٣٩٠).
علاوه بر این مطالعات دیگر نشان داده اند آموزش روش حل مسئله به طور مستقیم یا از طریق والدین و معلمان در کاهش رفتارهای نامناسب اجتماعی کودکان و بهبود رفتارهای اجتماعی آن ها مؤثر است پژوهش های انجام شده نشان داده اند که آموزش مهارت حل مسئله به والدین و کودکانشان موجب شده رفتارهای ضداجتماعی کودکان کاهش یافته و سلامت روانی آنان افزایش یابد، همچنین نتایج این پژوهش ها حاکی از آن است که برنامه آموزش حل مسئله باعث افزایش درک متقابل کودک- والد میشود (کسیدی، ٢٠٠٩؛ زارت و ملزرلانگ ، ٢٠١١؛ بارکلی، ٢٠١٣؛ توکر و رودریگز، ٢٠١٤؛ حاتمی فرد و همکاران ، ١٣٩٠؛ شکوهی یکتا و همکاران ، ١٣٩٢؛ کاکابرایی، ١٣٩٥)."