خلاصه ماشینی:
"همراه با این تحول،تغییری در مرکز ثقل نوشتههای مالی پدیدار شد:پرسشهای هنجاری از قبیل خط مشیهای سرمایهگذاری،تأمین مالی،و سود سهام چه باید باشد؟جای خود را به نظریههای تحقق یافتهای داد که میپرسید تأثیر خط مشیهای سرمایهگذاری،تأمین مالی،و سود سهام بدیل بر ارزش شرکت کدام است؟این تغییر در نقطهء ثقل تحقیقات لازم بود تا پایهای عملی برای شکلگیری و تحلیل تصمیمات مربوط به خط مشی مالی شرکتها فراهم آورد.
بلاک و شولز درمییابند که اگر توزیع جریان نقدی شرکت ثابت باشد،تحلیل قیمتگذاری اختیار معامله میتواند برای ارزشیابی سایر مطالبات احتمالی،نظیر حقوق صاحبان سهام و بدهی شرکتی مورد استفاده قرار گیرد که از اهرم استفاده میکند.
نظریهء قیمتگذاری داراییها،این ویژگیها را تعیین میکند و نشان میدهد که چگونه آنها بر هزینهء سرمایهء طرح اثر میگذارند،و به این ترتیب،نظریهای برای ارزشیابی جریانهای نقدی در بودجهبندی سرمایهای تحت شرایط عدم اطمینان به دست میدهد.
فروش اورق بهادار:ایبوتسون92 (1975)فروش سهام جدید غیر فصلی را که بین سالهای 1960 و 1969 انتشار یافته است مورد بررسی قرار میدهد و نتیجه میگیرد که این سهام یک ماه بعد از انتشار با تخفیف متوسط 4/11 درصد نسبت به قیمت بازار خود برای فروش عرضه میشدند.
هزینههای نمایندگی:چون پرداخت سود سهامی که از محل فروش سهام جدید تأمین مالی نمیشود،پشتوانهء دارایی اوراق قرضهء منتشر شده شرکت را کاهش میدهد، ارزش اوراق قرضه میتواند افزایش یابد.
آنها نشان میدهند که به واسطهء یکسان بودن جریان نقدی مشخص، خط مشی پرداخت سود سهام و سرمایهگذاری با یکدیگر ارتباط متقابل دارند؛با تعیین حد اکثر پایینتر برای سود سهام،حد اقل بالاتری روی سود تقسیم نشده شرکت تحمیل میشود."