چکیده:
برپایه نظریه تکاسطورة جوزف کمپبل، قهرمان به دنبال دعوتی آیینی، از جامعة خویش جدا میشود و با بهرهگیری از آموزهها، پای در راه سفر مینهد. در سرزمینی ناآشنا تحت تعلیم نیروهایی آیینی قرار میگیرد، آیین تشرف را میآموزد، و برای اصلاح به سوی جامعة خویش بازمیگردد. این سفر با نمادها و نشانههایی در قالب کهنالگوها نمودار میشود و مصداقی از برخورد خودآگاه و ناخودآگاه در نظریة یونگ است. هدف این پژوهش تحلیل داستان شیخ صنعان با بهکارگیری این نظریه و نمادهای مورد نظر یونگ و نظریه تکاسطوره کمپبل به روش توصیفی است. شیخ صنعان که نماد خودآگاه است، به ندای شبانة پیک ناخودآگاه، از سرزمین و مردم خویش جدا میشود و در غرب که نمادی از سرزمین ناشناختة ناخودآگاه است، تحت تعلیم آنیمای وجود قرار میگیرد تا شایستة آشتی با ناخودآگاه روان گردد. دختر که نمادی از آنیمای شیخ است، عشق و ظرایف آن را به او میآموزد و شیخ علم و ایمان را که رهتوشه عالم خودآگاه بهحساب میآید، به دختر وامیگذارد. در این سفر، چهارصد مرید نیز که از عناصر خودآگاه هستند، تسلیم ارادة ناخودآگاه میشوند. بازگشت شیخ از سفر روم به مکه منطبق است با مرحله فردیت، کمال، و بازگشت قهرمان در نظریه کمپبل.
خلاصه ماشینی:
"ir@Email: abdolahzadeh١٣٩١** ٩٦ / فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــ محمد ریحانی - راحله عبدالله زاده برزو مقدمه سفر روحانی و تمثیلی یکی از کنش های بشر برای رهایی از محدودیت های زندگی مادی است ، ولی از آنجاکه ذهن انسان قادر نیست رخدادهای درونی را چنان که باید، گزارش کند، ناگزیر می شود آن ها را در قالب حکایت و تمثیل که بیانگر رخدادی واقعی و بیرونی هم می تواند باشد، به نمایش بگذارد.
در این اثر، روایت کمپبل از سفر قهرمانان اسطوره ای در مشهورترین فیلم نامه های جهان نشان داده شده است ؛ (وگلر ١٣٨٦) مقالۀ «تحلیل تک اسطوره نزد کمپبل با نگاهی به روایت یونس و ماهی » (کنگرانی ١٣٨٨) هم براساس این نظریه انجام شده است ؛ فرزانۀ زعفرانلو در پایان نامۀ کارشناسی ارشد خویش ، به «بررسی ساختار اسطوره ای سمک عیار و انطباق آن با نظریۀ ژوزف کمبل » (١٣٩٠) پرداخته است ؛ بزرگ بیگدلی و پورابریشم (١٣٩٠) نیز تحلیلی از داستان شیخ صنعان براساس نظریۀ فرآیند فردیت یونگ به دست داده اند؛ همچنین ، نصرالله امامی و همکاران (١٣٩٤) پژوهشی با عنوان «بررسی و تحلیل منظومۀ مانلی نیما یوشیج براساس الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل » انجام داده اند.
دختر ترسا نمادی از آنیمای مرد پارسا است و او در جست وجوی ناخودآگاه خویش راهی دیار تاریک ناشناخته ها میشود تا برقع از جمالش ١٠٨ / فصلنامۀ ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی ــــــــــــ محمد ریحانی - راحله عبدالله زاده برزو برگیرد، ولی تنها او نیست که می خواهد ناخودآگاه خود را بشناسد؛ ناخودآگاه هم گرایش دارد این خودآگاه را که در هیأت پیری غریب نمودار شده است ، دریابد."