چکیده:
حق تعیین سرنوشت، از مهمترین حقوقی است که تمام ملتها از آن برخوردارند این حق برای ملت فلسطین به استناد اسناد بین المللی و قطعنامه های فراوان مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. این مقاله در پی آن است که با استناد به بندهای منشور ملل متحد و قطعنامه های متعدد سازمان ملل نه تنها این حق را اثبات نماید، بلکه از این طریق راه حلهایی برای اجرای آن بیابد. البته نویسنده این راهحلها را در ایجاد یک تشکیلات خودگردان خلاصه نمیداند و معتقد است که بر اساس حقوق بین الملل، تشکیلات خودگردان بر فرض ثبات و پاید تامین کننده حقوق فلسطینیان نیست.
خلاصه ماشینی:
"حق ملت فلسطین در تعیین سرنوشت خود؛ مبنای صلح در خاورمیانه * هانس کوچلر** برگردان: محمد حبیبی مجنده*** چکیده حق تعیین سرنوشت، از مهمترین حقوقی است که تمام ملتها از آن برخوردارند این حق برای ملت فلسطین به استناد اسناد بین المللی و قطعنامه های فراوان مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است.
این حق با همین عنوان در بند 2 ماده 1 منشور ملل متحد و اسناد متعدد بین المللی دیگر مورد تایید قرار گرفته و قطعنامه های فراوان مجمع عمومی سازمان ملل و تاسیس کمیته ملل متحد برای اعمال حقوق جدایی ناپذیر ملت فلسطین توسط مجمع در 1975،(1) دلیل روشنی بر شناسایعمومی این حق نسبت به ملت فلسطین است.
(18)همچنین کلاید ایگلتن** ، کارشناس حقوق و مقررات سازمان ملل با عباراتی روشن مینویسد: هر پژوهنده و آشنا بهمنشور واقف است که قطعنامه مجمع عمومی از نوع آنچه در مورد تقسیم فلسطینی صادره شده، چیزی بیش از یک توصیه نامه نیست و نمی تواند هیچگونه اثر حقوقی الزامی بر هیچ دولتی داشته باشد.
همانطور که کوینسی رایت*** در تحلیل حقوقی خود از مساله فلسطین توضیح میدهد، قطعنامه مجمع عمومی که فلسطین را تقسیم کرده و دولت اسراییل را ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * Hans Kelsen ** Clyde Eagleton *** Quincy Wright مطابق خواست صهیونیستها تاسیس میکند به دشواری میتواند با این اصل سازگار باشد.
وقتی مسائل حیتی و ضروری مربوط به وضعیت فلسطینیها به موجب دو قرارداد مذکور مورد توجه قرار میگیرد، آنچه به چشم میخورد فقط خودگردانی محدودی در چارچوب حاکمیت اسراییل بر سرزمینهای ذیربط، اعطا شده است و این چیزی جز تفوق اسراییل به مفهوم کامل سیاسی و حقوقی آن نیست."