چکیده:
چهار مدل متفاوت در تبیین زبان و توجیه بیانپذیری عرفان عبارتاند از: 1. مدل حافظه (بیان خاطره شهود)؛ 2. مدل عقل شهودی؛ 3. مدل تشبیه؛ 4. مدل تجلی. مدل حافظه، بیان حین شهود را منتفی میداند؛ اما بیان خاطره شهود پس از گذشت واقعه شهود، به دلیل امکان ردهبندی و مفهومپردازی ممکن میشود. مدل عقل شهودی، با پذیرشِ کارکردی از عقل به نام شهود، حضور عقل در مقام قلب و شهود عقلی را در متن شهود قلبی ممکن میشمرد که مباشرتِ بیان عقلی را نتیجه میدهد. مدل تشبیه، «بیان» عرفان را درآمدنِ حقیقت هستی (وحدت شخصیه) به قالب الفاظ و مفاهیم میداند؛ وهم که کارکردش صورتگری است، متکفل تشبیه میگردد و به همراهیِ تنزیه عقلی، تشبیه در عین تنزیه عاید فهم میشود. در مدل تجلی، بیان، تجلی اسماء الهیه است در قالب الفاظ (تجلّی اسمالاسمی) و چون خود اسماء الهیه نیز تجلی حقاند، بیان یا اسمالاسم، تجلی ذات حق و بیان او خواهد بود. با مقایسه این مدلها و بررسی نقاط قوت و ضعف آنها، میتوان گفت بیانپذیری بالامکان دارای توجیه و طریقی عقلپذیر است.
خلاصه ماشینی:
هرچند ممکن اسـت در ابتـدا همـة مـوارد یادشده ، صوری از مدعای بیان ناپذیری به نظر آیند، اما چنین نیست ؛ زیرا بیان بـه معنـی «در قالب لفظ درآمدن » است و مدعای بیان ناپذیری در این صورت به آن معنا خواهـد بـود کـه شهودها و تجارب عرفانی در قالب لفظ درنمی آیند و چون هیچ یک از امور مذکور، چنـین چیزی را نفی نمی کنند، نمی توانند نظریاتی در بـاب بیـان ناپـذیری محسـوب شـوند.
1 ٢) مدل عقل شهودی (اخذ مفهوم حین شهود) مطابق این دیدگاه ، محل بحث در مسئله ، مدعیات و گزاره های عرفان نظری است نـه مطالـب و عواطـف مطـرح در عرفـان ذوقـی و ادبـی و لـذا پرسـش معهـود بیـان پـذیری یـا بیان ناپذیری هنگامی مطرح می شود که عارف بـه بیـان معـارف و حقـایق مـی پـردازد.
به عبارت دیگر، محـل بحـث در ایـن دیـدگاه ، بررسـی کیفیـت کـاربرد کـارکرد توصیفی (یا نقش ارجاعی ) زبان در مورد شهود اسـت ؛ یعنـی آیـا زبـان مـی توانـد آنچـه در شهود دیده شده است ، وصف کند؟ اما عواطف و احساسات شهودی نیز -با تمام مشکلاتی که در انتقال عواطف وجود دارد- فی الجمله قابل بیان هستند که البتـه اینجـا مجـال مناسـب بحث از آن نیست .
» (ابن عربی ، ١٣٧٠، ١٨٢) با توضیحات فوق ، حتی اگر بپذیریم که عقل غیرمنور، امکان بیان تصـریحی تنزیهـی متعلق شهود یعنی وحدت وجود را ندارد، به مدد تشبیه ، این انتقال و تعبیر ممکن مـی شـود؛ چنان که تاکنون تشبیهات بسیاری برای بیان تجربة وحـدت وجـود واقـع شـده اسـت کـه از آن جمله می توان به آینه ١، نفس ٢، سـایه ٣، جسـد و روح ١، مـوج و دریـا٢، نـور و شیشـه هـای ١.