چکیده:
یک گفتمان با نظامهایی از نشانههاومفاهیم، عناصری پنهان را در درون خود میپروراند که در یک بافت کلی، با نشانههای نظاممند، مفاهیم جدید را تولید میکند. این عناصر همواره درجهت القای پیامهای متن و باورپذیرکردن گفتمان برای مخاطبان و حتی در مواردی، برانگیختگی نیرومند عواطف آنان متناسب با باورهای ایدئولوژیک و سنتهای اجتماعی، گام برمیدارند. ازجمله این عناصر مهم، پادگفتمانهایا هالههای گفتمانی است که با حضور در دل یک گفتمان، آن را حمایت میکنند تا به این ترتیب، گفتمان در امر مجابسازی و توجیهپذیربودن موجه جلوه کند.با تامل در متون ادبی و دینی و ازجمله قرآن که دربردارنده شگردهای مهم زبانشناسی و بلاغی و نشانهای است، میتوان دریافت در این متن، پادگفتمانها همچون چترهای حمایتی ازطرف گفتهپرداز مقتدر این اثر به مخاطبان یاری میرسانند تا بسیاری از آموزههای اساسی و مفاهیم ارزشی منظومهگفتمانی را در فضاهایی درونیشده، بهتر و بیشتر دریابند. برای نشاندادن چنین ویژگی در قرآن، در این پژوهش، پادگفتمانهادرسوره کهف تحلیل و تبیین میشوند. روش تحقیق، تحلیل محتوا، براساس ویژگیهای اصلی پادگفتمانهاست. یافتههای پژوهش نشان میدهد که این سوره مشتمل بر برخی از ویژگیهای معنایی پادگفتمان ازقبیل عینیتسازی ازطریق گسترش گفتمان و داستانپردازی، ارجاع محوری، برجستهسازی با کهنالگو، خرق عادت و تمثیل و بهکارگیری مناسب و شایسته پادهایی ازقبیل پادهای ناظرساز، مولفهای و... است.
خلاصه ماشینی:
در پاسخ به این سؤال باید گفت در بسیاری از موارد، گفتمان در درون خود وضعیتی را ایجاد میکند که آن به راهکاری برای حمایت و تقویت ارزشهای پیشنهادشده گفتمانی تلقی میشود.
روایتهای قصص قرآنی با اینکه از نمادها و کهنالگوها و شخصیتها و کنشهای خارقالعاده برای تأثیر هرچه بیشتر بر مخاطب بهره گرفتهاند،درنهایت بر یک محور اصلی متمرکز میشوند و آن محور اساسی، استفاده از این شگردها برای اثبات آموزههای متعالیتر است و خودبهخود این قصههایا تمثیلها را در خدمت ژانر واقعگرایانۀ قرآن قرار میدهند و این همان موضعی است که سیدقطب قاطعانه آن را مطرح میکند و نگارندگان نیز بر آن پای میفشارند که «درستی داستانهای قرآن درستی واقعی است و هرگاه در داستانهای قرآن از رویدادهایا شخصیتهایی سخن رفته باشد که نام و نشانی از آنها در تاریخ نیست، باید قرآن را در برابر تاریخ، حجت دانست؛ زیرا قرآن فرستادۀ حکیم دانا و تنها متن دینی ایمن از تحریف و تزویر در طول تاریخ است.
گفتمان کهنالگویی و مراتب ویژۀ ارتباطی میان کلام و سویههای مؤثر ناخودآگاه ذهنی انسان در این متن، درجهت ارزشهای خاص آیات سوره کهف و معانی کلی آن، در حکم مؤیدی انگیزشی عمل میکند و درحقیقت، پاد گفتمانی محسوب میشود که همسو و هماهنگ برای القای پیامهای سوره، همانند چتر حمایتی عمل میکند و گسترۀ ارزشی و استعلایی آن را نیز بالا میبرد.
چنین پادی حرکت در راستای ایجاد امنیت کنشی است؛ بنابراین، غار در درون گفتمان قرآنی به مثابۀ فضایی تو در تو در گسست با فضای بسیط است که نوعی انجماد حضور را سبب میشود و در خود دو معنی گسست و استمرار را دارد.