چکیده:
معاد بهعنوان یکی از اصول و آموزههای دینی همواره دغدغه متفکران بوده است. ابن سینا بهعنوان فیلسوف مسلمان، معاد جسمانی را منقول و مقبول دینی میداند، ولی آنچه در تحلیلهای فلسفی برای او مسأله است، امکان یا امتناع معاد جسمانی است. آرای ابن سینا در این زمینه، دستکم در ظاهر متناقض به نظر میرسد. این نوشتار بر آن است تا نشان دهد نظر نهایی ابن سینا این است که معاد جسمانی بهلحاظ عقلی محال است، ولی چون ادیان به هدایت عموم انسانها به سعادت و معاد روحانی موظفاند و عموم انسانها از درک حقیقت معاد روحانی عاجزند، در نتیجه پیامبران به اذن الهی معاد روحانی را به زبان تمثیلی و بهصورت معاد جسمانی توصیف کردهاند. البته تمثیلیبودن زبان دین بدین معنا نیست که خالی از حقیقت است، بلکه زبان تمثیلی دین برخوردار از حیثیّت رمزی است که اهل حکمت از آن باخبر میگردند.
خلاصه ماشینی:
آیا بهحق ابن سینا معاد جسمانی را پذیرفته است یا اینکه وی معاد جسمانی را قبول ندارد و بهسبب ملاحظاتی آن را مقبول شمرده است؟ شارحان و محققان در فهم نظر نهایی ابن سینا، اختلافنظر دارند این بدان سبب است که بررسی برخی از آثار ابن سینا همچون الهیات شفاء نشان میدهد که به باور وی معاد جسمانی محال نیست، بلکه بهلحاظ عقلی ممکن است، ولی اثبات برهانی وقوع آن دور از دسترس عقل است و تنها بهواسطه تصدیق دین اسلام مورد تصدیق است، ولی برخی دیگر از آثار ابن سینا همچون الأضحویه و همچنین توجه به مبانی نظری ابن سینا درباره ارتباط نفس و بدن و استحاله تناسخ، کاملا روشن میگرداند که ابن سینا معاد جسمانی را محال میشمرده و منظورش از قبول معاد جسمانی، پذیرش مطابقت این ادعا با واقع نیست، بلکه منظورش حجیت این ادعا و مفیدبودن آن برای عوام است.
وی از یک سوی، در برخی از آثارش با استناد به شریعت محمدی، معاد جسمانی را تصدیق قرار میکند، ولی از سوی دیگر، در برخی دیگر از آثارش، معاد جسمانی را محال میداند و میکوشد نشان بدهد که بیان آن در شریعت محمدی، نه بیانگری از حقیقت معاد، بلکه ناشی از یک ضرورت قابل قبول برای هدایت عامه مردم است: الف) امکان معاد جسمانی و تصدیق به وقوع آن: ابن سینا دیدگاه خود درباره امکان معاد جسمانی را در الهیات شفاء و در «رسالهای درباره نفس و بقای نفس و معاد نفس» تقریبا با بیانهای مشابهی چنین تقریر میکند: «معاد به دو گونه است: [1.