چکیده:
بررسی نقدهای دکتر خسرو باقری به نظریه های علم دینی میتواند روشنگر نظریه خود او باشد او یکی از آن نظریه های را نظریه دائره المعارفی و مبتی بر دیدگاه جامعیت دین میداند لذا با استدلال علیه جامعیت دین ، نظریه مزبور را رد میکند. دقت در ردیه اونشان میدهد که اولا نظریه هایی که از نظر او بر دیدگاه جامعیت دین مبتنی است چنین ابتنائی ندارند؛ ثانیا دلیل او بر رد جامعیت دین ناکافی است؛ ثالثا مشکل اصلی او بای ان نظیه ها استنباطی بودن آنهاست و موضوع جامعیت دین امری تبعی است تمرکز این مقاله بر نقد ردیه های وی بر جامعیت دین است واز خلال این نقد اولا جایگاه جامعیت دین در نظریه های استنباطی علم دینی روشن می شود ؛ ثانیا پرسض اصلی در ارزیابی نظریه استناطی شناسایی میشود.
خلاصه ماشینی:
"گام اول: ماحصل استدلال بروندینی باقری در مخالفت با جامعیت دین این است که اگر متون دینی حاوی «همه» معارف عقلی 1 باشد، ویژگی «اختصاصی» عقل که پاسخگویی به پرسشهای بشر درباره نظام تکوین و امور دنیوی است، از عقل زدوده میشود و به ویژگی مشترکی میان عقل و دین بدل خواهد شد و در نتیجه با حکمت الهی مخالف خواهد بود.
با توجه به نقد چهارم معلوم میشود که میتوان تصویری از علم دینی استنباطی عرضه کرد که روش پاسخگویی به پرسشهای علمی و تکوینی در آن، منحصرا رجوع به متون دینی است؛ تصویری که با جامعیت دین و متون دینی سازگار است، ولی با استقلال عقل منافات ندارد؛ زیرا کارکردی ویژه برای عقل باقی میگذارد تا خلقت آن با حکمت الهی سازگار باشد.
توضیحات این قطعه، کاری را معرفی میکند که فقط از عقل برمیآید و متون دینی خود آن کار را انجام نمیدهند؛ بنابراین جامعیت به معنای اشتمال متون دینی بر اصول همه معارف، کارکرد اختصاصی عقل را مخدوش نمیکند؛ لذا میتوان تصویری از علم دینی روشمند داشت که پاسخ هیچ پرسشی را معطل نمیگذارد و روش آن در پاسخگویی به پرسشهای علمی رجوع به متون دینی است؛ چون قائل به جامعیت متون دینی است و در عین حال استقلال عقل را مخدوش نمیکند؛ زیرا برای آن کارکردی ویژه و بیرقیب قائل است."