چکیده:
بیژن و منیژه یکی از داستان های کهن ایرانی است که در سرزمین گرجستان سابقه ای دیرینه دارد. غیر از ترجمه آزادی که در قرن شانزدهم میلادی از این داستان صورت گرفت ، نقل ها وروایت های عامیانه گرجی دیگری از این داستان در دست است که تقریبا همان ویژگی های روایت های شفاهی و نقالی ایرانی را دارند. راویان گرجی با وارد کردن عناصر مسیحی و گرجی در داستان، فضا ی روایت را تغییر داده ، جزئیاتی به داستان افزوده یا از آن کاسته اند. همچنین گاه شخصیت های جدیدی را وارد داستان کرده،تغییر ها و جابه جایی ها و آشفتگی هایی را نیز در پیرنگ آن موجب شده اند. در این پژوهش که با هدف معرفی ومقایسه یکی از این روایت ها با روایت شاهنامه صورت گرفته ،ضمن ترجمه خلاصه ای از روایت گرجی ، به برخی از تفاوت ها و شباهت ها اشاره شده ، جایگاه این روایت در فرهنگ و ادب عامه مردم گرجستان بررسی شده است
Bijan and Manijeh is one of the ancient Iranian story which has a long history on the territory of the Georgia. this story has been narrated in this contury . Apart from a free translation of the story was that in the sixteenth century، another Georgian folk versions of this story are available، which have the same features as iranian narration. Georgian narattor inserted Georgian -Christian elements in the story، and changed the narrative space ،they added details to the story or have it reduced. They also added some new characters or some Changes and displacements in the story and have been caused confusions in the plot. In this study which was conducted to compare this narration whit the narrative of Shahnameh، Meanwhile the t ranslation the summary of the Georgian version، referred to some of the differences and similarities and the Place of this story in Georgian folk culture&literature have been investigated.
خلاصه ماشینی:
"برخی از این باورها عبارت اند از: عموی بیژن بودن گرگین ، چنگ نوازی بیژن در برابر کوشک منیژه ، مشارکت بیژن در نقشۀ ورود پنهانی منیژه به قصر، زن جادو و نقشش در دستگیری بیژن ، بهانۀ منیژه برای متقاعدکردن پدرش در خصوص جمع آوری هیزم بر سر چاه ، راهیشدن زال به همراه رستم برای نجات نوه اش بیژن ، بخشیدن طلا و نقره از سوی بازرگان نماهای ایرانی به دو پیرمرد گدا، شستن بیژن با گلاب ، اصرار منیژه به بیژن برای بخشش گرگین ، حاضربودن اصلان کورسان در قلب سپاه ایران ، کشته شدن دسته جمعی سربازان تورانی از یک نعرة رستم ، قتل افراسیاب به دست بیژن ، عزاداری منیژه بر مرگ پدر، واگذاری شهر به پیران به پاس نیکی که در حق بیژن روا داشته بود، بوسیدن کیخسرو دست زال را، ازدواج بیژن و منیژه ، انتصاب بیژن به سمت امیر پهلوانان و بسیاری موارد دیگر که همگی حاکی از دخل وتصرف های راویان و نقالان گرجی در داستان فردوسی است ."