چکیده:
در جرمشناسی معاصر، آمار جناییِ رسمی باوجود فواید تحسینبرانگیز و بیشمار با چالشی جدی به نام «رقم سیاه» مواجه میباشد؛ تاجایی که باعث شده است برخی از جرمشناسانِ منتقد، اعتبار چنین آماری را زیر سؤال ببرند. به همین دلیل و بهمنظور رفع چالش پیشگفته، این مقاله بر آن است با روشی توصیفی- تحلیلی در آغاز به بررسی فرایند شکلگیری رقم سیاه در آمار جنایی رسمی پرداخته، سپس راهکارهایی را برای خروج از آن ارائه دهد. البته در این خصوص تلاش شده است با پرداختن به شیوههای جمعآوری آمار جنایی رسمی در امریکا بهعنوان پیشرفتهترین کشور در این حوزه، انتقادهای خاص و عام وارد بر آن مشخص شود تا به این وسیله، مسیر مطالعات تجربیِ جرمشناسان ایرانی نیز هموار گردد. در مجموع بهنظر میرسد برای کاهش رقم سیاه بایستی افزون بر ارائۀ راهکارهای علمیتر در جمعآوری آمار جنایی رسمی، به تاکتیکهای غیررسمی جمعآوری آمار جنایی همانند «پیمایشهای جامعهمحور» نیز متوسل شد. در همین زمینه، در کشور امریکا در کنار پیشبینی «سیستم ملی گزارش کردن حادثهمحور» (NIBRS) بهعنوان شیوهای علمیتر از «گزارش همسان جرم» (UCR)، از تاکتیکهایی مثل «پیمایش ملی بزهدیدگی جرم» (NCVS) و «پیمایش خودگزارشدهی» (SRS) نیز استفاده میشود. در ایران نیز هرچند راهاندازی سایت «مرکز آمار و فناوری اطلاعاتِ قوۀ قضائیه» گامی مثبت در «دسترسی الکترونیکی به آمار جنایی» تلقی میشود، اما بهنظر نمیرسد این مرکز به کاهش رقم سیاهِ آمار جنایی رسمی کمک شایانی بنماید.
خلاصه ماشینی:
"درواقع ، شیوة گـزینش جـرائم درجـۀ اول کـه اغلـب مـنعکس کننـدة جـرائم یقـه سـفیدی نیست ، به گونه ای است که حتی اگر جرائم یقه سفیدی از سوی پلیس هـم شناسـایی شـود، بـاز به این دلیل که در لیست جرائم درجۀ اولی که باید به FBI ارسـال شـود قـرار نـدارد، عمـلا در آمار جنایی رسمی منعکس نمیشود و ایـن دقیقـا همـان چیـزی اسـت کـه بـه آن «در حکـم رقم سیاه » گفته میشود؛ چون پلـیس آن را شناسـایی کـرده اسـت ، بـه معنـای واقعـی کلمـه رقم سیاه نیست ، اما چون درنهایت همانند رقم سیاه در قالب جرائم درجـۀ اول در آمـار جنـایی رســمی مــنعکس نمــیشــود، آثــاری مشــابه رقــم ســیاه دارد و گــویی اصــلا کشــف نشــده است .
توضیح اینکه در برخی از جرائم مثل تهاجم جنسی، تهاجم ساده و حتی سرقت ، بزه دیدگان تنها حدود ٤٠ درصد از بزه دیدگی خود را گزارش کرده اند و ایـن بـه معنـای وجود آمـار ٦٠ درصـدی رقـم سـیاه در جـرائم یادشـده اسـت ؛ امـری کـه ضـرورت توجـه بـه پیمایش های بزه دیده محور را برای کاهش رقم سیاه به خوبی روشن میکند.
در همین راستا، امروزه جرم شناسان امریکایی برای ازبین بـردن معایـب مخـتص بـه UCR، یعنی «نامناسب بودن شیوة گزینش جرائم درجۀ اول » و «وجود قانون سلسله مراتب »، و به تبـع آن ها، وجود «رقم سیاه » و «در حکم رقم سیاه » در UCR، به تاکتیک مکملـی بـه نـام NIBRS روی آورده انـد؛ نهـاد نسـبتا نـوینی کـه بـا افـزایش قلمـرو جـرائم درجـۀ اول و حـذف قـانون «سلسله مراتب » در تلاش است تا آمار «رقم سیاه » و آنچه را که «در حکـم رقـم سـیاه » اسـت ، کاهش دهد تا به این وسیله به اعتبار آمار جنایی رسمی بیفزاید."