چکیده:
نوشتار حاضر در پی آن است تا به این مسئله پاسخ گوید که چه نسبتی میان معرفت آرمانی و معرفت دینی وجود دارد. برای این منظور مباحث گوناگون و پراکنده ملاصدرا در باب علم، عالم و معلوم در چارچوبی منظم بازسازی شده است. در این بازسازی منظم، علاوه بر اینکه جزئیات جدیدی از نظر ملاصدرا مطرح میشود، با نگاه جدیدی از ملاصدرا مواجه میشویم که نتیجه و حاصل بررسی علم، عالم و معلوم آرمانی از منظر اوست. به نظر میرسد او در این مباحث در پی نزدیک کردن معرفت فلسفی به معرفت دینی بوده و درنهایت این دو را دو روی یک سکه به شمار آورده است و با مباحثی که در اینباره مطرح کرده ما را به استنباط این مطلب رهنمون نموده است که گوهر دین چیزی جز حکمت نیست و مابقی امور صرفاً صدفی جهت حفاظت از این گوهر گرانبها است.
خلاصه ماشینی:
همچنين ، برجستگي خاص اين اثر آن اسـت کـه ملاصـدرا در آن خود به گونه اي متفاوت سخن گفته است ؛ به طوري کـه مـيتـوان گفـت سـخنان او در ايـن کتاب در مورد اين موضوع کاملاً رنگ و بوي ديگري دارد و خود همـين مطلـب ، حکايـت از اين دارد که ملاصدرا در اين اثر خود نگاهي خـاص بـه علـم و معرفـت و ارتبـاط آن بـا ديـن و دينداري دارد.
او در اين باره ميگويد که جستجوي عوام در مورد غـوامض ديـن از بزرگترين آفات بوده و باعث ايجاد فتنه هاي عقل ميشود؛ به همين دليل واجب اسـت کـه آنهـا را از ورود به اين گونه موضوعات ذم و منع کرد (همو، ١٣٨٣الف ، ٣٣٤) و اساسـاً بـه طـور کلـي تعليم و گسترش علوم و حقايق بر نااهلان مذموم و نکوهيده است (همـو، ١٩٨١.
به همين دليل ملاصدرا تصـريح مـيکنـد کـه عالم حقيقي يک عالم رباّني است (همو، ١٣٨٣الـف ، ٣٧٣) و چنـين عـالمي مسـتغرق در شـهود حق است ، به حدي که حتي از خود و از علم و معرفت خـود نيـز غافـل اسـت (همـو، ١٣٨٣ب ، ١٢٠).
٣-١- حقيقت علم از نظر ملاصدرا مهم ترين مطلب در مورد علم حقيقي که نـزد خداونـد و رسـول و اوليـائش ممدوح و پسنديده واقع ميشود آن است که اين علم اساساً نوع ديگري از علم بوده که بـا علـم متعارفي که نزد مردم شناخته شده است ، تخالف ذاتي و نوعي دارد و نه ايـن کـه صـرفاً تخـالف اشتدادي و تشکيکي داشته و در طول آن واقع شده باشـد(همـو، ١٩٨١.