چکیده:
گل در طول تاریخ بشر اهمیت بسیاری در زندگی فردی و اجتماعی انسانها داشته است. گل تجلی زیبایی است و در باور تأویلی عارفان و صوفیان، مظهر خداشناسی و توحید است؛ همچنین نمادی از معارف باطنی اهل معرفت و حقایق مکشوف روحانی آنان است. در این مقاله معانی تأویلی گل از دیدگاه عارفان و صوفیان بررسی میشود.
مبانی معناگرایانه و تأویلی عارفان با عنصر خیال و رویکرد زیباآفرینی میآمیزد و همواره در آیینۀ ادبیات عرفانی انعکاس مییابد. این مقاله با تمرکز بر تأویل گلها میکوشد مبانی متون ادبیات عرفانی را تبیین کند و به زوایای تفکر در ادبیات عرفانی دست یابد.
در این جستار میتوان دریافت، گل در باور عارفان یکی از بهترین لطایف عالم عرفان است که همواره به آن نظر داشتهاند و برای اظهار اسرار و باورهای پنهان خود در تبیین تجلیات نزولی ظهوری و تجلیات صعودی شهودی، از آن بهره بردهاند؛ بنابراین عارفان از گل و انواع آن، تأویلهای عرفانی مختلفی برداشت میکنند.
خلاصه ماشینی:
لاهیجی در این باره میگوید: «تجلی ظهوری بر دو نوع واقع است: یکی عام و دیگری خاص، عام را تجلی رحمانی مینامند که افاضة وجود مع ما یتبع من الکمالات بر تمامت موجودات فرموده و درین تجلی همة موجودات مساویاند «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت» (الملک: 3) و «رحمتی وسعت کل شیء» (الأعراف: 156) و این رحمت را رحمت امتنانی میخوانند چه به محض منت و عنایت بیسابقه عمل بر اشیاء افاضة این رحمت فرموده و فضل عبارت از این تجلی است و هر دوعالم را که عبارت از غیب و شهادت و دنیا و عقبی است بدین تجلی به انوار وجود روشن ساخته: این بود هر ذوات را شامل ناقص از وی برابر کامل کافر و کفر و مؤمن و ایمان همه را اندرو مساوی دان (شبستری، 1365: 157) و تجلی دوم را که خاص است، رحیمی میگویند که فیضان کمالات معنویه بر مؤمنان و صدیقان و ارباب قلوب میفرماید، مثل معرفت و توحید و رضا و تسلیم و توکل و متابعت اوامر واجب ثابت و اجتناب از مناهی و نواهی و از این تجلی تعبیر به فیض کرده و در این تجلی کافر از مؤمن و عاصی از مطیع و ناقص از کامل ممتاز گشته است و این فیض خاص است که طبیعت انسان را گلشن گردانیده و صد هزار هزار گل رنگارنگ خوشبوی معارف و حقایق در آن گلشن شکوفاینده است» (لاهیجی، 1366: 5 ـ 4).