خلاصه ماشینی:
"که آنها را مجاز میسازد منابع خود را برای سرمایهگذاری در پروژهای را روی هم بگذارند و سود و زیان حاصله شریک شوند،بیشتر اقتصاددانان اسلامی تاکید میکنند که PLS بر اساس دو شکل اصلی تامین مالی،یعنی مضاربه و مشارکت قرارداد،در قالب اسلامی امری مطلوب است،در این قالب تقسیم پاداش به تقسیم خطر بین طرفین معامله وابسته است.
بحث مهم دیگر در اینجا این است که بانکهای اسلامی باید نقشی مشابه با نقش سرمایهگذاران نهادی،مثلا خرید بلوکهای مهم بازار بورس،نگهداری آنها به مدت طولانی،و نظارت مدیریتی فعالانه ایفاء نمایند که گاهی اوقات به عنوان "سرمایهگذاری رابطه"مورد اشاره قرار میگیرد.
اگرچه به وسیله4 BOCS دعوت شدهاند ولی مستقل هستند و اختیار دارند هر نوع طرح و پیشنهادی را که ضد قانون اسلام بانک اسلامی مانند بانکهای سنتی نوعی واسطه و امانتدار پول مردم استبا این تفاوت که در سود و زیان با سپردهگذاران خود شریک است.
در حالیکه تحت PLS ، بانکهای اسلامی در ریسک مالی با شرکتهای وامدهنده شریک هستند اما هیچگونه حق کنترل ندارند،چهارچوب حقوقی که در آن عمل میکنند،این نیازهای خاص بانکهای اسلامی را نمیشناسد، بنابر این موضوع اصلی این است که چگونه شرکتهای وامدهنده را در برابر بانکهای اسلامی پاسخگو سازیم در حالی که آزادی عملشان انگیزهها و کنترل آنها را بر تولید و تصمیمات سرمایهگذاری بیشتر کرده باشیم.
علاوه بر این،ابزارهای وام گرفتن که مورد استفاده قرار میگیرد بر مبنای نرخ بهره نیستند،در عوض آنها از نظر اسلامی شیوههای پذیرفته شده تامین مالی هستند، مثل اجاره به شرط تملیک و قیمت افزوده، در حالیکه این شیوههای استقراضی اثر منظمی بر مدیریت دارد."