خلاصه ماشینی:
"جای هیچگونه تردیدی نیست که زنان برای برطرف کردن نیازهای اجتماعی خود به حمایت تعاونیها نیاز دارند چرا که: *در بسیاری از کشورها زنان با کمبود خدمات بهداشت دوران بارداری و دیگر خدمات درمانی روبرو هستند.
تانزانیا زنان تانزانیایی 75 درصد محصولات کشاورزی قابل عرضه در بازار را در سال از طریق جنبش تعاونی تولید نموده و تنها نام 10 درصد آنان بهعنوان عضو در تعاونیهای مناطق روستایی به ثبت رسیده است.
درصد بنگلادش\18780\27% کاستاریکا\960000\48% السالوادور\19617\55% اتیوپی\35428\32% غنا\15283\30% بریتانیای کبیر\62000\54% گرانادا\7636\51% گویان\8950\37% کره\1690769\45% مالاوی\16752\28% نیوزیلند\51000\44% پرو\21831\22% فیلیپین\67580\58% روسیه\5148\60% سیشل\4364\55% سیرالئون\1151\39% سنگاپور\3000\9% سریلانکا\436629\51% تورتلا\79\59% زامبیا\94000\53% اعداد و ارقامی که در این جدول میبینید نشان از آن دارد که در بسیاری از کشورها، بخصوص کشورهای در حال توسعه که زنان ستون فقرات پیکر تولید کشاورزی را میسازند،اقلیت هشداردهنده زنان در تعاونیهای روستایی مشاهده میشود.
حال باید پرسید:چرا تعاون در عمل تا این حد با اصول و ارزشهای تعاونی در تناقض است؟ پاسخ ساده و درعینحال گویای آن برای جنبش تعاون بسیار اسفناک است.
غفلت نیازها و خواستهای زندگی زنان از این پیش فرض دوگانه ناشی میشود که اولا باید فقط نیازهای مردان را رفع نمود و اینکه با وجود مورد اول خودبخود شرایط مساعدی برابر زنان و کودکان نیز پیش خواهد آمد!
چنین حرکتی میتواند اهداف بسیاری را دنبال کند از جمله تشویق زنان به: *اتحاد تعاونیها *تدارک پیشنیازهای تعاونی *پیگیری آموزش *تکاپو برای پیشرفت «چشمبند»تبعیض جنس ز و مرد یا بهتر بگوئیم«کورزنی»مرضی است که باید برای درمان آن بندبند مطالب آموزشی و اطلاعاتی تعاونی(آموزش مدیریت و رهبری،امور مالی،تکنولوژی و غیره)را جدا کرد و ساختار و مفد آنها را باتوجه به علائق و تجربیات زنان و مردان بازسازی نمود."