چکیده:
ارسطو در پی واکاوی در میان موجودات جهان خارج و طبقه بندی علوم، مجبور به طبقه بندی موجودات گردید که همین امر وی و شارحان او را به تدوین نظریه کلیات پنجگانه واداشت. براساس این آموزه تمامی موجودات عالم مادی در حقیقتی به نام جسم با هم مشترک بوده و در حقیقتی دیگر که بعدا به نام فصل خوانده شد با یکدیگر متمایزند. بزرگ حکیم جهان اسلام ابن سینا با بهره از تعالیم ارسطویی و بهره ازآموزه تفکیک وجود و ماهیت از فارابی، دستگاه منظم حکمت مشایی خود را با نگاهی نوین پی نهاد و پاره ای از مباحث فلسفی را به طور دقیق به مباحث وجود ملحق ساخت و پاره ای دیگر را به مباحث ماهیت مرتبط دانست که مجموع همین نگرش تا به امروز در تمامی کتب فلسفی متاخر از وی در جهان اسلام قابل مشاهده است. و اما صدرالدین شیرازی بنیانگذار حکمت متعالیه صدرایی اگر چه تدوین مباحث خود را در کتابهایش بر اساس حکمت سینوی پایه ریزی کرد ولی دستیابی وی به آموزه اصالت وجود، و تشکیک وجود چگونگی نگرش وی به ساحات مختلف فلسفی را تغییر داد؛ چگونگی این تغییر گاه در آثار او بطور صریح مورد واکاوی قرار گرفته و گاه در هاله ای از ابهام باقی مانده است، یکی از مباحث واکاوی نشده در حکمت صدرایی، وجوب بازخوانی مجدد نظریه کلیات پنجگانه است ؛ بنابر آموزه های سینوی مقسم بحث کلیات پنجگانه، ماهیت است و بنابر حکمت صدرایی ماهیت اعتباری است ؛ لذا بظاهر، بنابر مبانی صدرایی کلیه مباحث کلیات پنجگانه اعتباری میباشد و از جایگاه حقیقی خود هبوط کردهاند. گفتار حاضر بر آن است که با بررسی جایگاه کلیات پنجگانه در حکمت سینوی به تطور مفهومی آن در حکمت صدرایی همت گمارد وبا تحلیل پی آمدهای اعتباریت ماهیت تعارض آن را با بحث کلیات پنجگانه وانماید و نظریه نهایی حکمت متعالیه را در این موضوع، یعنی ارجاع هستی شناسانه کلیات پنجگانه به حوزه معرفت شناسی را واکاود.
خلاصه ماشینی:
و اما شیخ اشراق بنا بر قبول نظریه اصالت ماهیات به این باور است که تشکیک در ماهیات جاری است، که البته باید توجه داشت که نگرش وی به تشکیک درماهیات کاملا متغایر با استنباط ابن سینا از مفهوم تشکیک و ماهیت است، زیرا مثلا در ماهیتی چون «سفید» میتوان «تر» و «ترین» را اعتبار نمود.
الف: حوزه وجود، حکیم شیرازی، ملاصدرا با طرح نظریه اصالت وجود عملا به وجه جمعی از این دو نظریه رسید، یعنی تشکیک در ماهیات نیست چون اصلا ماهیات اصیل نیستند و آنچه اصیل است وجود است، بنابر این بنابرتفصیل آینده، وجود مقول به تشکیک است.
حال اگر به بنیاد بحث این گفتار در نقد آموزه کلیات پنجگانه و به تبع طبقات انواع برگردیم نکات ذیل جهت فرجام کلام بایستة تأمل خواهد بود: 1- ملاصدرا در پی طرح تمایز میان وجود و ماهیت و ادعای اعتباریت وجود توسط شیخ اشراق در طول تفکر خود توانست با ارائه هشت دلیل فلسفی به اصالت وجود بپردازد و با دلایل گوناگونی نظریات شیخ اشراق را ناکارآمد داند.
(سبزواری، ج2، ص: 96) یعنی خداوند دارای ماهیت نیست، فلاسفه در مقام اثبات این مسأله گویند: اگر واجب دارای ماهیت باشد، ماهیت او دارای جنس و فصل است، و این امر موجب افتقار واجب به اجزاء خود و تقدم اجزاء به ذات واجب است که محال خواهد بود.