چکیده:
شواهد موجود نشان میدهد که خاورمیانه و حوزه جغرافیایی ایران به گونه فزایندهای در روند تحولات پیچیده و بحرانزا قرار میگیرد. بلاتردید ایران در این منطقه دارای ژئوپلتیک سلطه میباشد. این امر نقش مهمی در تعامل بینالمللی و منطقهای قدرتهای بزرگ ایفا میکند. به هر میزان تحولات منطقهای و بین المللی گسترش یابد و جلوههایی از بیثباتی در حوزه منطقهای ظهور یابد، زمینه برای مداخله قدرتهای بزرگ فراهم میشود.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین میتوان تأکید داشت که لایه همسایگان ایران در روند اجرایی سازی استراتژی تعامل سازنده، بخشهای ذیل خواهد بود: الف‑ حلقه امنیتی در حوزه خلیج فارس شامل کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ب‑ حوزه غرب ایران در قالب کشورهای عراق، سوریه، ترکیه، و اردن ج‑ حلقه قفقاز شامل کشورهای ارمنستان، آذربایجان، گرجستان و روسیه د‑ حلقه ژئوپلتیکی آسیای مرکزی با توجه به نقش چین و روسیه در این حوزه ه‑ حوزه شرق ایران بر مدار کشورهای افغانستان، پاکستان و هند شواهد نشان میدهد که هر یک از حوزههای ژئوپلتیکی یاد شده، با نشانههایی از همگرایی و واگرایی همراه میباشد.
از طرف دیگر ترکها برای برقراری هر نوع ارتباطی با آسیای مرکزی و قفقاز نیاز به استفاده از مسیر ترانزیت ایران دارند و این امر نیز خود بر نیاز ترکیه به حسن روابط با جمهوری اسلامی و حفظ امنیت کشور میافزاید به طوری که هر نوع تهدیدی از ناحیه قدرتهای بزرگ همچون امریکا موجب بهم خوردن امنیت ترکیه نیز خواهد شد و به همین علل حتی در دوران قبل از روی کار آمدن اسلام گرایان بویژه دوران اولیه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی دولت ترکیه علیرغم وجود پایگاههای امریکایی در آن کشور و نفوذ امریکا بر ساختار نظامی ترکیه اجازه ندادند آن کشور به عنوان مرکزی برای تهدید و به مخاطره انداختن امنیت ملی ایران مورد بهره برداری قرار گیرد.
جمهوری اسلامی ایران میتواند زمینههای هویت یابی سیاسی و اجتماعی را برای این کشورها ایجاد کند اما واقعیتهای ژئوپلتیکی منطقه بیانگر آن است که ایران و ترکیه بعد از فروپاشی به عنوان دو قدرت منطقهای در صدد تأثیرگذاری فرهنگی بر حوزه آسیای مرکزی میباشند."