چکیده:
طی این گفتار، در دفاع از دو مدعا استدلال خواهم کرد. نخست، تأکید خواهم نمود که
رویکرد توانمندیگرای آمارتیا سن XE "سن، آمارتیا" به فلسفة اخلاق اجتماعی XE
"فلسفة اخلاق اجتماعی" و توسعة بینالملل مستلزم آن است که مردمسالاریرا عبارت
از شور و مشورت، همچنین مساوات XE "مساوات" (fair) و انتخابات XE "انتخابات" آزاد
بدانیم. به ویژه بر آنم که مفروضات تجویزی سن (به ویژه آنجا که مفاهیم کردار، XE
"کردار" توانمندی XE "توانمندی" و عملکردهارا درک میکند و آنهارا به کار
میبرد) این امکانرا برای وی فراهم میآورد که اهمیت چند بعدی مردمسالاریرا
دریابد. بر این اساس، شور و مشورت مردمسالارانه و تصمیمگیری مردمسالارانه نه
تنها مطلوب، بلکه بر اساس دیدگاه تجویزی او ضروری است.
خلاصه ماشینی:
"چه کسانی در درون گروه(یا در بیرون آن) باید فرصت(برابر) برای مشورت کردن و رأی دادن داشته باشند؟ آیا یک آستانة حداقلی از توانایی شناختی، شاید هم یک آستانة حداقلی سنی، برای نمایندگی وجود دارد؟ آیا کسی میتواند به مجازات یک جنایت، حق شخصیرا در مشارکت قدغن کند؟[61] آیا مهاجران قانونی یا غیرقانونی باید یک سخنگو اما بدون حق رأی داشته باشند، یا اینکه باید حق رأی تنها به حیطة شهروندان تسری یابد؟ آیا باید سطوح مختلفی از شهروندان وجود داشته باشد؟ به طور کلیتر، آیا باید افراد خارج از گروه در جریان شور و مشورتها یک سخنگو و یک حق رأی داشته باشند یا نه؟ چه چیزی باید معین کند که آیا برخی افراد واجد شرایط برای عضویت در یک انجمن شهروندی(که وظیفة آن پرداختن به یک موضوع مناقشهبرانگیز مانند ساختن سد بر روی یک رودخانة بکر یا مانع شدن از ورود اتومبیلهای برفپیما به یک منطقة دستنخوردة اسکی که مورد استفادة اسکیبازان فراکشوری است) هستند یا نه؟ آیا هر کسی میتواند علاقمندی خود به عضویت در گروهرا اعلام کند؟ آیا کسی که اول آمده، حق تقدم دارد؟ اگر [در مثال مذکور] تعداد اسکیبازان از تعداد صاحبان اتومبیلهای برفپیما بیشتر باشد چه میشود؟ گروه تصمیمگیری باید تا چه اندازه کوچک باشد و چه کسی باید تصمیم بگیرد؟ یک پاسخ به این پرسشها آن است که مسؤولیترا به خود مجموعة مشورتی واگذار کنیم و به آن اجازه دهیم تا دربارة اینکه چه کسی میتواند عضو شود بحث کند و تصمیم بگیرد."