چکیده:
یکی از نمودهای بارز حضور زنان در داستانهای ادبیات شفاهی و رسمی، بهویژه در داستانهای عاشقانه ـ که اغلب چهرهای مثبت و موثّر از زنان سالخورده را به تصویر کشیده ـ شخصیت «دایه» است. دایه که اصلیترین وظیفهاش شیردهی و پرورش فرزندخوانده در کودکی است، در دوران بزرگسالی دختران گاهی حتّی پررنگتر از مادر در داستان حضور مییابد و فرزندخوانده را در سختترین چالشهای زندگیاش یاری میدهد. افزون بر این، گاه دایهها به عنوان یک رهنما یا یاریگر شخصیتهای اصلی در داستان ظاهر میشوند و با استفاده از تجارب خود، در مواقع حسّاس داستان، گرهگشایی میکنند. واسطهگری میان عاشق و معشوق، یاریرساندن به عاشق و معشوق در راه وصال، عیّاری و شجاعت و یاریکردن مبارزان و عیّاران، فعّالیّت اجتماعیسیاسی و نجات جان فرزندخوانده، ازجمله کارهایی است که از دایهها در داستانها پدیدار میشود. ازسویی، گاه درمقابل دایههای مثبت، عمدتا در داستانهای رسمی، با شخصیت دلّالههای قوّاده مواجه میشویم که در داستانهای ضدّ زن، نقش معناداری را ایفا میکنند و تصویری منفی از شخصیت زنان را به نمایش-میگذارند. در این پژوهش به بررسی نقشها و فعّالیّتهای دایه در کتابهای دارابنامهی بیغمی، فیروزشاهنامه، دارابنامهی طرسوسی، سمکعیّار، سندبادنامه، طوطینامه و جامعالحکایات پرداخته میشود. هدف این پژوهش تبیین یکی از ابعاد مختلف شخصیّت زن در ادبیات عامه و بازتاب آن در آثار ادبی است که به لحاظ فرهنگی در جریان فکری جامعه اهمیّت مییابد.
One of the noticeable of the presence of women in folklore literature stories and formal literature stories، specially in love stories which almost illustrates positive and awe_ inspiring visage of elderly women is the character of DAYA (wet nurse). DAYA who her fundamental function is lactating and nurturing adopted infants in their childhood، sometimes in stories perform even more mothers for challenging situations in their adolescence. In addition to this، sometimes DAYA appearance as leaders or someone who aids the main characters of the stories by their experience of resolving problems. Some of the most important performances of DAYA in stories include: the intervention between lover and beloved، aiding the lover and beloved in their alliance، courage and helping warriors and AYYARAN، socio-political activities and saving adopted children’s life. On the other hand، sometimes we face procurer who perform noticeable roles in misogyny stories and demonstrate the negative visage of women، versus the positive character of wet nurses particularly in formal stories. In this research we will verify the roles and activities of wet nurses in some book namely: Samak-e Ayyar‚ Darab Name‚ Firuz-Shah Name، Jami ul-Hikayat; Sindbad Name‚ Tuti Name. . the main purpose of this research is illuminating one of the aspect of women’s characteristics in folklore literature and its reflection on literary letter which is culturally important.
خلاصه ماشینی:
"شخصیت دایه در داستانهای ادب فارسی ، یکی از جلوههای حضور فعال زنان در ادبیات است: گاهی دایه نقش کمرنگی در فضای داستان دارد و پس از تعلیم و تربیت و رساندن فرد مورد نظر به مکتب و سن رشد و بلوغ، دیگر او را سروکاری نیست و گاه از بدو تولد تا هنگام مرگ، لحظهبهلحظه، حضور دارد و در تمام کارها با او مشورت می شود و درواقع، مسیر زندگی فرد را خود انتخاب و هدایت می کند )محمدی ،١٣٣١: ٦١(.
افزون بر رمانسها و داستانهای بلند، در داستانها و افسانههای کوتاه نیز در شکلگیری رابطٔە عاشقانه و یاریگری و تدبیر برای عاشق یا معشوق و پیشبرد روند داستان، گاهی نقش دایه اهمیت می یابد که تأییدگر تأثیر این شخصیت و نقش وی در زندگی شخصیتهای داستان و روابط عاشقانه است؛ چنانکه در »قصٔە شهریار با دخترعم« دایه به دختر پادشاه کمک می کند تا به نزد شوهر رسمی خود- که پدر، قصد جداکردن آنان را دارد- بگریزد و از آنجایی که شب، بهترین یاریگر عیاران است، دایه تدبیری می اندیشد و شبهنگام با دختر نزد شهریار می گریزند )جامعالحکایات،١٣١١: ٣١(.
از این دایه ها می توان بهعنوان چهرههای منفی داستان نام برد که اخللی در کار فرزندخوانده و معشوق او ایجاد می کنند و با آسیب رساندن به قهرمانهای عاشق و درستکار داستان، چهرهای مخدوش و منفی از خود به جای می گذارند؛ برای مثال در فیروزشاهنامه )دارابنامٔە بیغمی(، دایٔە شفاملک، دختر شاهنعام، وقتی از عاشقشدن شفاملک بر خورشیدشاه که یاغی شاه است باخبر می شود، با وجود مخالفت، با دریافت عنبرچهای راضی و کام و ناکام با دختر همراه میشود )بیغمی ، ١٣٣١: ٤١١/١(."