چکیده:
در دهههای اخیر مطالعات تجربی و بالینی بسیاری در زمینه عملکرد حرکتی انسان
انجام شده است که اکثر از نقطه نظر فیزیولوژیکی(فعالیتهای سیستم مغز و اعصاب)و یا
فیزیکی (فعالیت بدنی حرکتی)بوده است.در کنار آن از دیدگاه روانشناسی نیز مطالعاتی
صورت گرفته است که روش دوسا یکی از آنها است.در سال 1967 پرفسور ناروسه 2 در خصوص
ناتوانیهای حرکتی کودکان مبتلا به فلج مغزی دیدگاه جدیدی ارائه نمود که در آن روش،
انسان، به عنوان صاحب بدن-فعالیتهای خود را تحت کنترل قرار میدهد.ناروسه، تا آن
زمان، در زمینه هیپنوتیزم تحقیقات بسیاری انجام داده و اثرات بسیاری به جای گذاشته
بود، او دیدگاه جدیدش را بر اساس دو فرضیه بنا نهاد:
خلاصه ماشینی:
"مسئله فوق فعالیت خود تنظیمی(خود گردانی)حرکات در بدن شخص توسط خویش میباشد که در رابطه زیر نشان داده میشود: اراده-تلاش جهت انجام-حرکت بدن) بنابراین دوسا-هو یا روش دوسا به معنی انجام فعالیت کمکی در فرآیندهای بیمار، توسط درمانگر بالینی میباشد.
3-پیشرفتهای(تغییرات)جدید روش دوسا در ژاپن (1){L erutsoP L} گوساکو ناروسه(1992)در هفدهمین شماره مجله علمی انجمن توانبخشی روانی ژاپن پیشرفتهای(تغییرات)جدید روش دوسا در ژاپن را به شرح زیر توضیح میدهد: هر چند که سیستم آموزشی جیکو-کنترل ناروسه که شامل روش آرامسازی پیشرونده جاکبون و یک قسمت از روش دوسا میباشد، با هدف انجام رواندرمانی و سلامت ذهن و جسم ایجاد شده و بر اساس رویکرد درمانی روان-تنی از سال 1950 در ژاپن به کار رفته است، اما طریقه جدیدی از روش دوسا که در بالا ذکر شد، مطالعات خود را در زمینه بالینی و جهت بهبود ناتوانیهای حرکتی کودکان فلج مغزی آغاز نموده است.
شیوهای منظم از روش دوسا ابداع شد تا از طریق آموزش و هدایت بیماران فلج به بهبود وضعیت آنها جهت کنترل حرکات و تشخیص الگوهای ارادی بدن کمک نماید(ناروسه 1973، 1985)، و ثابت شده است که این شیوه اثر بسیار موفقیتآمیزی در بهبود وضعیت فلج مغزی دارد.
هم اکنون دوسا-درمانی(ناروسه 1987)به سرعت در حال توسعه در کشور ژاپن میباشد این نوع درمان بسیار جدید و روش رواندرمانی مفیدی میباشد که نه تنها برای بیماران رواننژندی بلکه جهت افراد مرزی و روانپریش همچون اسکیزوفرنیا یا بیماران افسرده مورد استفاده دارد(تسورو 1984)."