چکیده:
اگر نظری به تاریخ داستاننویسی در ادبیات و بویژه ادبیات انگلیسی بیندازیم، به
خاطر میآوریم که در بسیاری از داستانها حرکت و بخصوص سفر همواره مفهوم مثبت داشته
و نماد نوعی فراگرد شدن و بلوغ فکری بوده است به طوری که خیلی از شخصیتها به سوی
مقصدی معین و یا جامعهای با ثبات و سرشار از ارزشها رهسپار میشوند و پس از بازگشت
نوعی پختگی و بلوغ کسب میکنند. ولی در ادبیات آمریکا، حتی از همان ابتدای پاگیری
ادبیات و بحبوحه رمانتیسم، نویسندگانی را میبینیم که همین نماد را به کار میگیرند
بیآنکه شخصیتهای داستانهایشان مایل به رسیدن به مقصد خاصی باشند. بتدریج و بویژه
پس از جنگ جهانی اول و سالهای اوج صنعتی شدن و سرمایهداری در دهههای 1920 تا 1930
همین مضمون حرکت و سفر، شکل دیگری به خود میگیرد. این مقاله کوششی است در ارائه
اهمیت این مضمون در سه رمان گتسبی بزرگ شاهکار "فیتز جرالد"، خورشید همچنان
میدرخشد اثر "همینگوی"، و پول هنگفت نوشته "دوس باسوس" که هر کدام با تکیه بر
تکنیکهای مختلف داستاننویسی- فضاسازی، شخصیتپردازی شیوۀ داستاننویسی و گاه
مجموع همه آنها- جامعه آمریکای پس از جنگ را به صورت دشتی سترون با تشنگانی در پی آب مجسم میکنند. شخصیتهای این سه رمان قصد حرکت و
رسیدن به مقصد را دارند ولی با توجه به جامعه فاسد و تهی از ارزش آنها، حرکت آنان
چیزی بجز پیشروی به سوی مردابی مهلک نیست. سفر و حرکت تلاشی است برای سرپوش گذاشتن
بر کوتهفکریها و پر کردن خلاءها. ولی افسوس که پیشرفتی صورت نمیگیرد و افراد
جامعه باید آرزوهای خود را در اعماق این مرداب دفن کنند.[1]
خلاصه ماشینی:
"این مقاله کوششی است در ارائه اهمیت این مضمون در سه رمان گتسبی بزرگ شاهکار "فیتز جرالد"، خورشید همچنان میدرخشد اثر "همینگوی"، و پول هنگفت نوشته "دوس باسوس" که هر کدام با تکیه بر تکنیکهای مختلف داستاننویسی- فضاسازی، شخصیتپردازی شیوۀ داستاننویسی و گاه مجموع همه آنها- جامعه آمریکای پس از جنگ را به صورت دشتی سترون با تشنگانی در پی آب مجسم میکنند.
همانگونه که رمان گتسبی بزرگ اثر فیتز جرالد آئینه تمام نمای جامعۀ آمریکای پس از جنگ است و در داستان نیز گتسبی را میبینیم که پس از بازگشت از جنگ در مییابد که دختر محبوبش دیزی با مرد ثروتمند دیگری ازدواج کرده است و پس از آن سعی در بازیافتن "رویای" برباد رفته دارد، "جیک بارنز" Jake Barns نیز در رمان خورشید همچنان میدرخشد یکی از قربانیان جنگ است که نه تنها در اثر آسیبدیدن در جنگ توانایی جنسی خود را از دست داده بلکه ناچار است به جامعۀ پرهیاهو و تهی پس از جنگ باز گردد.
همۀ این شخصیتها نیز به گونهای چشمگیرتر از رمان گتسبی بزرگ دست به سفر میزنند تا سرگردانی خود را در تحرک دائم بپوشانند ولی درست مانند شخصیتهای گتسبی بزرگ نه تنها موفق نمیشوند بلکه پوچی زندگی و بیهودگی خود آنها بیشتر بر آنها آشکار میشود.
ولی همینگوی قبل از این قطعه گفتۀ "گرترود اشتاین" را نقل قول کرده است که خطاب به آمریکائیها میگوید "شما همه نسلی از دست رفته هستید" و این نقل قول به اضافه آنچه در رمان در قالب شخصیتهای مختلف میآید، نشان میدهد که جامعه مورد بحث هرگونه حرکت و تلاش را دفع میکند."