چکیده:
این مقاله به توصیف درد میپردازد و با استفاده از تازهترین یافتههای پژوهش،
نقش متغییرهایی از قبیل تاریخچه درد خانوادگی و شخصی، رویدادهای استرسزای زندگی، و
ویژگیهای شخصیتی را در مورد بحث و بررسی قرار میدهد.در این نوشتار، انواع مختلف
درد بر حسب مدت و جنبههای آسیبشناسی آن، نظریههای درد، مقایسههای مورد استفاده
برای سنجش این قلمرو و سرانجام روشهای گوناگون پیشگیری و درمان.
خلاصه ماشینی:
"در حالی که درد مزمن مزیت زیستی ندارد و اغلب فشار روانی و هیجانی شدید، فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی را به بیمار و خانواده او تحمیل میکند، و ناشی از یک تجربه ذهنی منحصر به فرد است که به تعامل پیچیده شناختهای فرد، عواطف، و عوامل فردی و فرهنگی او وابسته است (سترانباخ، ولف، مورفی و آکسیون 1 1973)استرانباخ 1974 بیان میدارد گه اگرچه بیمارران مبتلا به درد مزمن سطوح مسیتا پایانی از افسردگی را نشان میدهند، لیکن بر روی نشانههای سوماتیک 2 افسردگی تمرکز میکنند.
این یافتهها با مطالعات دیگر که از ملاک استاندارد تشخیصی کردهاند هماهنگ است(ریچ و هماکاران 1983 و ترنر و رومانو 1984)بلامرو هیلبرون 9 در مکطالعهأی خاطر نشان کردهاند که شکایت درد مزمن بدون نشانههای فیزیکی معنیدار صرفا منشا یک تظاهر اختلال افسردگی است، در حالی که سایرین (1) esnefed-ogE (2) aimyhtixelA (3) soenfiS (4) renruT onamoR (5) niap kcab woL (6) evoL (7) ervbef eL (8) la te soirraB، namsO (9) nnorblieH remuiB فقط به یک رابطه ضعیف بین درد مزمن و افسردگی بسنده کردهاند(پیلوکسی، چاپمن، بونیکا 1 1977)اسمن، باریوز و همکاران 1995 در یک مطالعه بین متغییرهای جمعیت نگارانه سن و تحصیلات از یک سو و ناراحتی عاطفی و جستجوی کمک مبتلایان به درد مزمن رابطه منفی معناداری و بین وضعیت تاهل و زیر مقیاس حرکت تحریف شده از سوی دیگر رابطه مثبت معناداری گزارش کردهاند."