چکیده:
واژه هنگامه 1 ، دیدگاه مرا درباره فضاهای بالینی دربر دارد.فضای بالینی فضائی
است که میان یک انسان با انسان دیگر و یا یک انسان با چیزها، در واقعیتها، رمزها و
رؤیاها تشکیل میشود.کوچکترین واحد تشکیل دهنده فضای بالینی را هنگامه نامیدهایم.با همی چند هنگامه
را مجتمع میگوئیم.هر هنگامه مجتمع تلاشهائی است که در فضاهای بالینی پیدا می شود:حرفها، آواها،
واژهها، نگاهها، لبخندها، نشستها، برخاستها، فریادها، سکوتها، ...هر یک تلاشی
است و هر تلاش هنگامهای برپا میکند.هنگامهها پویا هستند:پیوسته در افزایش و کاهشاند، گستردگی و ژرفا مییابند،
خود را میسازند، پردازش میکنند، درهم و با هم میگردند، یکباره درهم میریزند و
از نو ساخته میشوند.تلاشهای هنگامهساز در فضاهای واقعی، رمزی، رؤیائی و رؤیاپردازی، در خیالها و
آروزهای دور، نزدیک و آینده هستی مییابند...هر یک از ما، در هر گام و در هر نشست و برخاست از خود، با خود و در
خود هنگامههائی را برپا کردهایم و میکنیم و با آنها رفتارها، گفتارها و حالتهای
خود را میسازیم.در دو دهه گذشته هنگامهها و تلاشهای هنگامهساز را در مراجعینم:زنها، مردها،
دختران، پسران، زوجها، خانوادهها، پیران و جوانان، کودکان و بزرگسالان، مادران و
پدران مشاهده کردهام به پرسش گذاشتهام.کوشیدم تا پاسخی برای چگونگی آنها در
افسردگیها، دلهرهها، غمها، شادیها، انحرافها و اختلالهای جنسی و رفتاری، اعتیادها،
رنجها و دردها، شکستها و ناکامیها و...پیدا کنم، برای نمونه در این گزارش
هنگامههای دوگانگی جنسی را پژوهش کردهام، و به چند پرسش بنیادی پاسخ دادهام:-خاستگاه هنگامهها و تلاشهای دوگانگی جنسی کجاست؟-هنگامههای دوگانگی جنسی چگونه آسیبدیده و آسیبزا میشوند؟-سلامت و بیماری هنگامهها را در دوگانگی جنسی با چه نشانههائی میتوان شناخت؟-برای سلامتبخشی هنگامههای آسیب دیده چه میتوان کرد؟از هزاران مراجع، دو مورد از هنگامههای دوگانگی جنسی را نمونه میآورم پاسخها و
برداشتهایم را گزارش میکنم، گستردگی و ژرفای دیدگاهم را روشن میسازم.
خلاصه ماشینی:
"برداشتها در وضعیتها و شرایطی چند در ساختن و پرداختن اوهام دوگانگی بیشترین اثر را داشته است: همانندسازی با مادریکه با ویژگیهای یاد شده مدت 17 سال در خواب و بیداری با او بوده است و از عواطف گرم خود نسبت به او سخن میگفته است و از جدائی او ناراحت می شده است.
هنگامههای باید و نباید مراجع، که بیشترین آسیبدیدگی را از دوگانگی جنسی داشت از آنچه در کل مجتمع خانواده در موضعگیری امر و نهی، تهدید و تجیب، میگذشت، حکایت کرد: -باید و نبایدهای پدر و مادر، برادر بزرگم همیشگی بوده است از کوچکی میگفتند: باید جلف نباشی، دختر نباید بلند بخندد، نباید روی دوچرخه سوار بشود، نباید بلند حرف بزند...
یک زمان نبود که از باید و نباید خانواده آزاد باشم، در 10-12 سالگی 4 پسر خاله داشتم دو تا بزرگتر دو تا کوچکتر، همیشه منع میشدم که نباید با آنها بازی کنم یکبار آنها را بردم پارک خیلی خوش گذش ولی همه مرا منع کردند، اگر برای یک خرید بچگانه با هم میرفتیم از طرف مادربزرگ و خالهها مآخده میشدیم.
خوابها:دوگانگی در رفتارها و حالتهای جنسی 1 -خواب دیدم مراسم ازدواجم است، ولی هیچکاری نشد، در تردید بودم عروسی بکنم، یا نکنم در خواب هیچکس به من کمک نمیکرد.
برداشتها -در مجتمعهای خانواده باید و نبایدها، امر و نهیهای در ارتباط با جنس مخالف، زیاد است و تکیه به امر ونهی باید، نباید به رفتارها و حالتها پسرانه وقتی با شدت تکرار شود اثر (1)در دیدگاهی که از هنگامههای خواب و رویا داریم، آنچه در رویا پیدا میشود، حالتها و رفتارها..."