چکیده:
اضطراب به عنوان احساس رنجآوری که با یک موقعیت ضربه آمیز کنونی یا با انتظار
خطری که به شیئی نامعین وابسته است، تعریف میشود.بر اساس{L RT-VI-MSD L}، نشانگان
اضطراب شامل:نگرانی یا ترس بیشاز حد، سطح بالایی از تنش حرکتی، بیشفعالی
اتونومیک، گوش به زنگ بودن، ترس خاصی که به طور گسترده در زندگی فرد وجود دارد و
نگرانی ناشی از احساس تهدید یا احساس گناه بیشاز اندازه میباشد.جهت کاهش اضطراب
فرد اهداف درمانی در دو حیطه اهداف بلند مدت و اهداف کوتاه مدت طراحی میشود.
همچنین با استفاده از مداخللات درمانی ازقبیل:ایجاد یک ساختار درمانی مناسب به
منظور جلب اعتماد فرد، بازیهای درمانی، روشهای پیشرفته آرامشیابی، تشویق فرد به
مشارکت در فعالیتهی اجتماعی و آموزش مراحع برای مواجها تجسمی و واقعی با منبع
اضطراب می توان دستیابی به اهداف درمانی راتسهیل نمود.
خلاصه ماشینی:
"همچنین با استفاده از مداخللات درمانی ازقبیل:ایجاد یک ساختار درمانی مناسب به منظور جلب اعتماد فرد، بازیهای درمانی، روشهای پیشرفته آرامشیابی، تشویق فرد به مشارکت در فعالیتهی اجتماعی و آموزش مراحع برای مواجها تجسمی و واقعی با منبع اضطراب می توان دستیابی به اهداف درمانی راتسهیل نمود.
واژه های کلیدی:اضطراب، تنش حرکتی، بیشفعالی اتونومیک، مداخله های درمانی (1)عضو هیات علمی دانشگاه آزاد خوراسگان(اصفهان) (2)عضو هیات علمی دانشگاه آزاد خوراسگان(اصفهان) (به تصویر صفحه مراجعه شود) مقدمه اضطراب 1 به منزله بخشی از زندگی هر انسان، درهمه افراد در حدی اعتدالآمیز وجود دارد و در این حد، به عنوان پاسخی سازش یافته میشود به گونه ای که میتوان گفت: «اگر اضطراب نبود، همه ما پشت میزهایمان به خواب میرفتیم»(به نقل از کامر، 1995) فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه ای مواجها کند: اضطراب است که ما را وامیدارد تا باری معاینه ای کلی به پزشک مراجعه کنیم، کتابهایی را که از کتابخانه به عاریت گرفته ایم بازگردانیم، در یک جاده لغزنده، با احتیاط رانندگی کنیم...
بالعکس، اضطراب مرضی نیز وجود دارد، چرا که اگر حدی از اضطراب میتواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه میکنند، اما این حالت ممکن است جنبه مزمن و مداوم بیابر که در این صورت نه تنها نمیتوان پاسخ را سازشیافته دانست بلکه باید آن را به منزله منبع شکسته، سازشنایافتگی و استیصال گستردهای تلقی کرد که فرد را از بخش عمده ای از امکاناتش محروم میکند، فقط بر اساس راهبردهای محدود کننده آزادی و انعطاف فردی کاهش مییابد و طیف گسترده اختلالهای اضطرابی را که از اختلالهای شناختی و بدنی تا ترسهای غیرموجه و وحشتزدگیها گستردهاند، به وجود میآورد.
این نکته نیز قابل ذکر است که اگر واقعی بودن خطر میتواند به عنوان معیار متمایز کننده ترس از اضطراب در بزرگسالی در نظر گرفته شود، استفاده از این ضابطه در کودکان تنها جنبه نسبی دارد."