چکیده:
گرچه تأثیر باورهای مذهبی در بهداشت روانی افراد کمتر مورد توجه قرار گرفته است،اما بررسیهای انجام شده در این زمینه نشاندهنده تأثیر عمیق این باورها در تمامی جنبههای زندگی افراد از جمله دور نگهداشتن ایشان از موادمخدر و الکل است.باورهای مذهبی قوی سبب میشود که افراد کمتر در معرض فشارهای روانی قرار گیرند،کمتر دچار افسردگی شوند،کمتر به بزهکاری رویآورند و طلاق در خانوادههای آنان کمتر رخدهد.وجود این باورها نیز احتمال اقدام به خودکشی را در بین پیروان واقعی ادیان الهی تا سطح چشمگیری کاهش میدهد.این نوشتار مروری دارد بر بررسیهای انجامشده پیرامون باورهای مذهبی و رابطه آنها با انحرافات اجتماعی و اختلالات روانشناختی.
خلاصه ماشینی:
"به بیان دقیقتر ارتباط مذهبی بودن با عوامل زیر بررسی شده است: 1-خودکشی 2-استفاده از مواد مخدر 3-بزهکاری 4-طلاق(و یا عدمرضایت متقابل از ازدواج) 5-افسردگی 6-فشارهای روانی،سلامتی روانی خودکشی و مذهبیبودن کامستاک1 و پارتیج2 (1972)در یک بررسی نشان دادند در مورد افرادی که به کلیسا نمیروند چهار برابر بیش از افرادی که به کلیسا میروند احتمال اقدام به خودکشی وجود دارد.
موادمخدر و مذهبیبودن در زمینه استفاده از موادمخدر بررسیها نشاندهنده (1)- Comstock (2)- Partridge (3)- Gartner (4)- Stack (5)- Doyle (6)- Rushing (7)- Hoetler (8)- Brush گورساچ و باتلر(1976)بعد از بررسی 20 تحقیق تجربی به این نتیجه رسیدند که نداشتن اعتقادات مذهبی میتواند به عنوان عامل پیشبینی کننده تلقی شود و مشخص کند که چه کسی در آینده از مواد مخدر استفاده خواهد کرد نتایجی مشابه نتایج حاصل از بررسیهای پیرامون خودکشی هستند.
رضایتمندی از ازدواج و مذهبی بودن آیا میان چگونگی باورهای مذهبی و رضایتمندی از ازدواج رابطهای وجود دارد؟ آیا مذهبی بودن سبب جلوگیری از طلاق میشود؟ آیا کم بودن طلاق در میان افراد مذهبی به مفهوم ازدواج موفق آنان است و یا اینکه آنها از زندگی با هم لذت نمیبرند و به ناچار به خاطر اعتقادات مذهبی در کنار یکدیگر زندگی میکنند؟ آیا مذهبی بودن باعث میشود که افراد از ازدواج خود بیشتر لذت ببرند؟ بررسیهای انجام شده در این مورد نشان داد که انجام اعمال مذهبی(از جمله رفتن به کلیسا)بیش از دیگر متغیرهای مورد بررسی رضایتمندی از ازدواج را پیش بینی کرد(گلین3 و ویور4 ،1978)."