چکیده:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان شیوع اختلالهای رفتاری ایذایی و کمبود توجه در دو مرحله بر روی 400 دانشآموز دبستانی(302 پسر،198 دختر)شهر گناباد انجام شد که در آن از پرسشنامههای"آموزگاران"و"پدران و مادران"( CSI-4 )به عنوان ابزار غربالگری استفاده گردید.در مرحله نخست(بررسی مقدماتی)،متن فارسی پرسشنامهها توسط تنی چند از متخصصان ارزیابی و اصلاح شد سپس توسط مادران و آموزگاران 100 دانشآموز تکمیل شد.آنگاه صد کودک مزبور توسط روانپزشک مصاحبه و پرسشنامه مربوط به والدین توسط روانپزشک برای آنها تکمیل گردید.سپس با مقایسه تشخیص روانپزشک با نتایج پرسشنامهها"حساسیت"و"ویژگی"آزمونها بر اساس بهترین نقطه برش برای هر اختلال رفتار ایذایی تعیین شد.نتایج دادههای این مرحله نشان داد که به کارگیری هر دو چک لیست با نقاط برش تعیین شده از قابلیت غربالگری مناسبی برخوردار است.در مرحله دوم،دو فرم پرسشنامه توسط مادران و آموزگاران 300 دانشآموز دیگر که به طور تصادفی انتخاب شده بودند تکمیل گردید.با استفاده از نتایج کل نمونه،میزان شیوع اختلالهای مورد نظر تعیین شد.نتایج نشان داد که 17 درصد از افراد مورد بررسی دچار اختلالهای رفتار ایذایی و کمبود توجه هستند.اختلال بیشفعالی-کمبود توجه با 9 درصد از شایعترین اختلالها بود.همچنین بین میزان شیوع اختلالهای رفتار ایذایی و کمبود توجه و عوامل جمعیتشناختی جنسیت،پایه تحصیلی،سن،وضعیت اجتماعی-اقتصادی پدر و مادر،وضعیت تحصیلی،سابقه اختلالهای روانپزشکی پدر و مادر و برادران و خواهران دانشآموز ارتباط معنیداری وجود داشت.
خلاصه ماشینی:
"برای نمونه میزان شیوع اختلال بیشفعالی همراه با کمبود توجه از 1 درصد تا 20 درصد(راتر(11) ،1982 به نقل از باتیا(12) و همکاران،1991)،اختلال سلوک در پسران و دختران زیر 18 سال به ترتیب از 6 تا 16 درصد و 2 تا 9 درصد و اختلال بیاعتنایی مقابلهای بین 12 تا 16 درصد(انجمن روانپزشکی امریکا،1994)در نوسان بوده است.
برای نمونه در این پژوهشها شیوع اختلال بیش فعالی-کمبود توجه بسته به ملاکهای تشخیصی به کار رفته،جمعیت کودکان مورد بررسی،روشهای پژوهش و منابع کسب اطلاعات،از یک تا 20% متغیر بوده است (باتیا و همکاران،1991)،هر چند رقم محتاطانه حدود 3% تا 5% کودکان دبستانی میباشد(کاپلان و سادوک، 1988)،در عین حال نتایج پژوهشهای زیادی نیز در تأیید یافتههای پژوهش حاضر است(راتر،1975،به نقل از گراهام،1986؛زاتماری،افورد و بویل،1989،به نقل از شاچار و واشموت،1990 a ؛شی وتیز،1988 به نقل از بیدرمن و همکاران،1990؛فوم بون،1994).
پژوهش حاضر همانند بسیاری از پژوهشهای انجام شده در دنیا(راتر،1975؛گلاو(3) ،1981؛راس و راس، 192؛بویل و همکاران،1987؛مک گی(4) و همکاران، 1987؛افورد و همکاران،1987،1991؛تیلور و همکاران،1992 به نقل از تیلور،1944؛گویته(5) و همکاران،1987)نشان داد که میزان شیوع اختلالهای رفتارایذایی و کمبود توجه در پسران بیش از دختران است(21/8% در برابر 12/1%).
یافتههای پژوهش همانندبسیاری از پژوهشها (راتر و همکاران،1970 به نقل از شاچار و واشموت، 1990 ب؛استوارت(3) و همکاران،1980؛افورد و همکاران،1987،1991 به نقل از تیلور،1994،بیرد و همکاران،1988؛کاپلان و سادوک،1368؛باتیا و همکاران،1991؛مانوزا و همکاران،1991؛محمد رومزپور،1374)نشان داد رابطه معنیداری بین وضعیت اجتماعی-اقتصادی والدین و ابتلاء به اختلالهای رفتار ایذایی و کمبود توجه در دانشآموزان وجود دارد که در آن بالاترین میزان شیوع اختلال به ترتیب در وضعیتهای اجتماعی-اقتصادی"خیلی پایین"،"پایین"و"متوسط" والدین گزارش شده است."