چکیده:
هدف:این پژوهش برای تعیین میزان افسردگی و نیازهای مشاورهای زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به مراکز شیمی درمانی شهر کرمان انجام گردیده است.روش:120 بیمار مراجعهکننده به مراکز شیمی درمانی شهر کرمان طی یک سال که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند با استفاده از پرسشنامه استاندارد افسردگی بک و پرسشنامهای در زمینه نیازهای مشاورهای مورد بررسی قرار گرفتند.دادهای پژوهش به کمک آزمون کروسکال والیس و آزمون خی دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها:این بررسی نشان داد که بیشتر بیماران(3/68%)در گروه سنی 35 تا 55 سالگی بوده و شدت افسردگی 8/40%بیماران در سطح متوسط تا شدید بوده است.هیچ یک از بیماران سابقه مشاوره درمانی نداشته و 60%آنان انجام مشاوره را در زمانی که تحت درمانهای ضد سرطان بودند لازم دانستهاند.6/91 درصد بیماران در حد زیاد نیاز مشاورهای داشتهاند.میان وضعیت شغلی و تحصیلی با شدت افسردگی تفاوت آماری معنیداری دیده شد.با افزایش میزان تحصیلات شدت افسردگی کاهش یافته و افراد شاغل کمتر از افراد خانهدار افسرده بودند.بیشترین نیاز به مشاوره مربوط به گروه پرتو-شیمی درمانی بوده است(3/59%)و ارتباطی بین افسردگی و نیاز مشاوره دیده نشد.
خلاصه ماشینی:
"از این رو بررسی (1)- Irvine (2)- Schain (3)- Schover (4)- Trief (5)- Donohue (6)- Sharon (7)- Sunders (8)- Gates (9)- Northouse میزان افسردگی و نیازهای مشاورهای زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعهکننده به مراکز شیمی درمانی شهر کرمان مورد توجه قرار گرفت.
(1)- Beck Depression Inventory(BDI) جدول 1-توزیع فراوانی مطلق و نسبی و میانگین و انحراف معیار نمره پاسخهای بیماران به پرسشهای نیاز به مشاوره (به تصویر صفحه مراجعه شود) آزمون آماری خی دو تفاوت معنیداری میان متغیرهای شدت افسردگی و برخی ویژگیهای جمعیت شناختی چون وضعیت شغلی(0/01< p )و وضعیت تحصیلی(0/01< p نشان داد.
همچنین این بررسی بیشترین نیاز به مشاوره را در گروه دارو-پرتو-شیمی درمانی نشان داد (59/33%)و نمرات این گروه با سایر گروههای درمانی، دارای تفاوت معنیدار از نظر آماری بوده است(جدول 3).
یافته پژوهش مبنی بر نیاز 91/6%بیماران به مشاوره همسو با یافتههای پژوهشی تریف و همکاران است که 74%از زنان جوان و 27%از زنان مسن مبتلا به سرطان پستان را نیازمند خدمات مشاورهای دانستهاند،در بررسی دیگری،بیش از 80%از پاسخدهندگان عیقده داشتند در صورت وجود بیماری جدی مایلند که آگاهی لازم را پیرامون بیماری و وضعیت خود با انجام مشاورههای تخصصی بهدست آوردند تا بتوانند آگاهانه با بیماری خود کنار آیند(تاوش،1371).
در پژوهش حاضر نیز 60%از بیماران جلسات مشاوره را در هنگامی که تحت درمانهای ضد سرطان هستند سودمند و لازم میدانستند که این یافته ضرورت توجه ویژه بیشتر به وضعیت روانی بیماران به هنگام اجرای برنامههای درمانی ضدسرطان را نشان میدهد."