چکیده:
به همان سان که پدیده تحزب میتواند منبع مشروعیت و مقبولیت یک نظام سیاسی را فراهم نماید نارساییهای
مربوط به آن نیز منشأ بسیاری از چالشهای امنیتی در جامعه میگردد، چنانکه سخن گفتن از امنیت سیاسی بدون
شناخت دقیق جایگاه تحزب در یک جامعه میسر نیست. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از موضوعات
چالشبرانگیز، شناخت جریانات و گروههای سیاسی بوده است که فراز و نشیبهای خاصی را متناسب با گفتمان
حاکم بر هر مقطع از انقلاب پذیرفته است. دههی اول انقلاب به جهت فضای آرمانی جامعه با وجود حمایت نسبی
امام(ره) از اصل تحزب قادر به ایجاد احزاب سیاسی متعدد نبود. گفتمان دهه دوم انقلاب هرچند به جهت ضرورت
توجه به سازندگی در پیوند با بالندگی احزاب سیاسی قرار نداشت لیکن ضرورتا منجر به پیدایش شکافهای سیاسی
و تعدد در نگرش جریانات سیاسی به مسائل عمده حکومتی و اجتماعی گردید. گفتمان دهه سوم انقلاب با ماهیت
تکثرگرایی خویش در تشویق تعدد احزاب قرار گرفت و پدیده تحزب بیش از هر زمان دیگری در ارتباط با جریان
آسیبشناسی انقلاب و یا از منظری دیگر فرایند تکوین آن قرار گرفت.
در طول بیش از دو دهه که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، سه گفتمان در موقعیت هژمونتیک قرار داشته و از فضای
مناسب برای اجرای رویکرد گفتمانی خود بهرهمند شدهاند. این سه گفتمان، اگرچه در بستری مشترک مانند بستر انقلاب
اسلامی شکل گرفته و معنا یافته است اما، سه رویکرد متفاوت نسبت به مسائل، که این گفتمانها همچون گفتمانهای
هژمونتیک پیش از انقلاب با آن مواجه بوده است مسئله احزاب سیاسی و نحوه برخورد با آن به عنوان پدیدهای سیاسی
امنیتی در گفتمانهای انقلاب اسلامی، و به عبارت بهتر نحوه و چگونگی برخورد این گفتمانها با احزاب سیاسی است، در انجام
این بررسی از تحلیل گفتمانی بهرهگیری شده است. از آنجا که شناخت گفتمان و تحلیل گفتمانی، برای فهم مباحث این نوشته
ضرورتی حیاتی دارد، به اختصار به جنبههای معنایی و مفهومی گفتمان و تحلیل گفتمانی میپردازیم.
خلاصه ماشینی:
"(12) با این توضیح تبارشناسانه، به نظر میرسد که نسبت دادن اصطلاحی که توسط پروتستانهای اوایل قرن بیستم در آمریکا مطرح شده است، به گفتمان امام خمینی به دلایل زیر درست نباشد: 1ـ اگر بنیادگرایی به معنای پذیرش متن مقدس واحدی برای رهایی از خطای بشری باشد، بنابراین همه معتقدان به اسلام به یکسان بنیادگرا خواهند بود.
» (29) از منظر گفتمان تفکرگرا، آزادی و روحیه تساهل و نقدپذیری زمینه ساز فعالیت احزاب است و فعالیت احزاب نیز فضای جامعه را شفافتر میسازد و حضور شاداب و پر نشاط مردم را در سرنوشت خویش که یکی از اهداف والای انقلاب اسلامی است، تحقق میبخشد و سبب میشود تا مردم احساس غرور، هویت و شخصیت کنند.
آقای خاتمی در این زمینه میگوید: «هدف احزاب کسب قدرت است و این هدف نه تنها مطرود نیست، بلکه اگر حزب این هدف را رها کند بخشی از هویت خود را از دست میدهد، احزاب نباید نقش واعظ یا معلم مدرسه را ایفا کنند احزاب اهداف و روشهایی را برگزیدهاند که تحقق آنها را، به مصلحت جامعه میدانند.
» (31) از نظر گفتمان تکثرگرا، در جامعه ما هنوز تأسیس تشکیلات سیاسی جدی گرفته نشده است و گرایشهای مختلف فکری کمتر در قالب تشکلهای رسمی دارای مرامنامه و اهداف شخص و شفاف فعالیت میکنند به همین دلیل بسیاری از فشارهای سیاسی، متوجه نهادهایی مانند مطبوعات و دانشگاههاست و آنها بیش از آنچه که باید و شاید هزینه میپردازند از دیدگاه آقای خاتمی، موانع تاریخی که برای شکلگیری احزاب و تشکلهای سیاسی در جامعه ایران وجود داشته است که بدین شرح است: «مردم نسبت به سرنوشت خود احساس مسئولیت عمیق نمیکنند."