چکیده:
از عرصههای کلیدی در موضوع قرائات قرآن کریم، عرصه احتجاج بر قرائات است. تبحر در این مسئله نیازمند اطلاعات و تخصص فراگیر در دانشهایی همچون تفسیر، حدیث، ادبیات و رسم المصحف است. عمده تالیفات در این زمینه به قرن سوم تا ششم هجری باز میگردد و تالیفات قرون اخیر به بررسی دیدگاههای دانشمندان قبلی اختصاص دارد. منابع احتجاج بر اساس نوع قرائت بحث شده در آنها، زمان تالیف آنها، کتب تاثیر گذار و مهم و نوع احتجاج در این منابع قابل تقسیمبندی است. تالیف احتجاج در قرائات بر اساس تفاسیر شیعه و بررسی جایگاه دانشمندان شیعه در این زمینه، از عرصههای مفقوده در زمینه دانش احتجاج به شمار میآید. تاثیر دانشهای مختلف در احتجاج قرائات، بررسی شیوه احتجاج در میان دانشمندان اسلامی، مبانی احتجاج در قرائات، تاثیر پذیری مولفان احتجاج از دیگر دانشمندان و کتب احتجاج، نقاط مشترک در احتجاج قرائات متواتر و شاذ و نقش دانش احتجاج در حجیت بخشی به قرائات قرآن کریم از موضوعات شایسته تحقیق در این عرصه به شمار میرود. در این نوشتار تلاش شده تا با بررسی کتب موثر در زمینه احتجاج بر قرائات قرآن کریم، زوایای مختلف این آثار و گونههای آنها تحلیل شود. این بررسی، ابعاد بسیاری در ارتباط با زمینههای قابل تحقیق، در عرصه احتجاج را روشن مینماید.
خلاصه ماشینی:
"این حرف با نگاهی به کتب احتجاج تقویت می شود؛ چرا که بسیاری از کتب احتجاج با تکیه بر کتب قرائات نوشته شده و یک کتاب قرائـت را محـور تألیف خود قرار داده اند؛ برای نمونه ، «معـانی القـراءات » تـألیف oزهـری، «p عـراب السـبع و الحجۀ» تألیف ابن خالویه ، «الحجۀ» تألیف oبو علی از کتاب هایی هستند که بر اسـاس کتـاب «السبعۀ فی القراءات » اثر ابن مجاهد به رشته تحریر در آمده اند (القیسی، الابانه عـن معـانی القرائات ، بیتا:١٨؛ ابن خالویه ، الحجه فی القرائات السبع ، ١٤٢١: ٥).
در مرحلـه سـوم بـا تألیف کتب در این باره مسیر خود را پیمود وتا جایی پیش رفت که برخی از محققان بیش از هفتاد کتاب در زمینه احتجاج در قرائات ذکر کرده اند (نیربانی ، الجوانـب الصـوتیـة فـی کتـب الاحتجاج للقراءات ، ٢٠:١٤٢٧).
با توجه به اینکه عمده مطالب بر اساس ادبیات عرب است ، اکثـر مطالب مرتبط با احتجاج در قرائات در این کتاب صبغه ادبی به خود گرفته است (ابن خالویـه ، اعراب القرائات السبع و عللها، ١٤١٣: ١٦٦/٢).
این کتاب گرچه در موضوع اختلاف قرائات و معرفی آنها تألیف شده اسـت ، وی در بـین مباحث کتاب به بررسی و احتجاج نسبت به برخی از قرائات و تعلیل نیز آنها پرداختـه اسـت ؛ برای مثال ، ذیل آیه ١٣ مائده درباره کلمه «قاسیه » به بحث پرداخته و اقوالی مبنی بـر اسـم فاعل بودن یا صیغه مبالغه بودن آن را مطرح نموده اسـت (دمیـاطی، اتحـاف فضـلاء البشـر بقرائات القراء الاربعه عشر، ١٤٢٢: ٢٥٢)."