چکیده:
این مقاله با بررسی دو مورد از برجستهترین آثار تفسیری این دوره، المیزان، اثر علامه طباطبایی (از تفاسیر برجسته شیعه)؛ و تفسیر المراغی، اثر مراغی (از تفاسیر برجسته تسنن) به جایگاه اسباب نزول در تفاسیر معاصر پرداخته و دیدگاههای این دو مفسررا درباره اسباب نزول بررسی کرده است. علامه طباطبایی هرچند به اقتضای مکتب تفسیریاش برای فضای نزول و همچنین سبب نزول، نقش مهمی در تفسیر آیات قائل نیست، با این حال، ذکر روایات شان یا سبب را در روشن شدن مضمون و مورد نزول آیه موثر میداند و در بحث تفسیر روایی خود آنها را آورده و گاه تفسیر خود را با آنها تایید کرده است. اما مراغی، بیش از سیصد روایت سبب نزول را در تفسیر خود ذکر کرده است و اگر درباره آیه یا سوره، سبب نزولی نقل شده باشد که مورد تایید خودش باشد – یعنی صحیح باشد – آن را گزارش کرده است. روش مراغی در نقد و بررسی روایات اینگونه است که آنها را با قرآن و دلایل عقلی محک میزند.
خلاصه ماشینی:
"مصادیقی از اسباب نزول در المیزان علامه طباطبایی هرچند به اقتضای مکتب تفسیری اش برایفضای نزول و همچنین سبب نزول ، نقش مهمی در تفسیر آیات قائل نیست ، با این حال ، ذکر روایات شأن یا سبب را در روشن شدن مضمون و مورد نزول آیه مؤثر میداند و در بحث تفسیر روایی خود آن ها را آورده است (طباطبایی، ١٤١٧: ١/ ٢٣٠، ٢٣١، ٣ ٣١؛ ٢/ ٤٩، ٥٠، ٥٢، ٥٨، ٧١، ٩٩، ١٦٣، ٢٠٠، ٢٠١، ٢٠٦، ٢١٥، ٢٥٠، ٢٥٥، ٢٨٢، ٣٤٧، ٣٧٧، ٤٠٣، ٤٠٥، ٤٢٦؛ ٤/ ٣٧٩، ٣٨٠، ٣٨٣؛ ٥/ ٤٢، ٤٤؛ ٦/ ١١٢، ١١٥؛ ٧/ ١٠٩، ١١٠؛ ٩/ ٢١٠، ٢١١، ٢١٥، ٣٤٢، ٣٤٥، ٣٥٢، ٣٥٣، ٣٥٤).
مراغی هم مانند علامه عمومیت لفظ را معتبر میداند نه خصوصیت سبب را و معتقد است که اسباب نزول ، باعث انحصار آیه های قرآن به همان مورد خاص نمیشود، بلکه آیات قرآن عام و شامل همه انسان ها در هر زمان و مکانی خواهد بود.
٢. سند روایات اسباب نزول روش علامه طباطبایی این است که روایات را مستند و با ذکر منبع یاد میکند، مگر در برخی موارد، روایات غیر مستند نیز در المیزان به چشــم میخورد، مانند: آیۀ ١٩٥ آل عمران که ذیل آن ، بدون اینکه منابع و یا صــاحبان اقوال را یادآور شــود، چنین مینویسد: «از طرق اهل سنت آمده است که این آیه دربارٔە ام سلمه نازل شد؛ در اینجا وی تنها به طرق اهل سنت و شیعه اکتفا کرده واز راویان ، ذکری به میان نیاورده است (طباطبایی، همان : ٩٠)."