چکیده:
جهان لحظه به لحظه در حال تغییر و تحول است، موجی سریع با آهنگی بیسابقه در حال دگرگون ساختن کلیه جنبههای زندگی بشر است طبقهبندیهای قدیمی به سرعت منسوخ میگردد. دیدگاههای گوناگونی نسبت به این پدیدار وجود دارد. در این خصوص دیوید هلد در سال 1999 سه گروه نظریه را بیان میکند: جهانگرایان افراطی، اومائه، ریستون، راش که میگویند عصر دولت پایان یافته و ظهور بازار جهانی اقتصادها را غیرملی و ر اه را برای شبکههای فراملیتی، تولید و تجارت و امورمالی هموار کرده است. نظریه شکاکان، باربر، هرشت و تامسون، جهانی شدن را صرفا یک ادعا و افسانه تلقی میکنند. آنها با استفاده از آمار ادعا میکنند همگرائی جهانی در اواخر قرن 19 بسیار بیشتر از امروز بوده است، آنها معتقدند دولتها نه تنها در حال از دست دادن قدرت خود نیستند بکله در واقع معمار بینالمللی شدن جدید هستند آنها توسعه منطقهای را جزء شواهد ادعای خود میآورند. تحولگرایان کاستلز، گیدنز، راگی و... آنها معتقدند جهانی شدن نیروی محرکه اصلی در پشت تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سریعی است که در حال شکل دادن مجدد به جوامع مدرن و نظم جهانی هستند هلد از دیدگاه سوم حمایت میکند. جهانی سازی باعث قدرتمندتر شدن عدهای در مقابل کاهش توانمندی عده زیادی دیگر است بطوریکه امروزه ثروت 400 نفر از بزرگترین ثروتمندان جهان برابر کل ثروت بقیه افراد بشر است.
خلاصه ماشینی:
"راهکارهای مقابله با نوع نامناسب جهانی شدن 1- حفظ و صیانت از فرهنگ ملی و اسلامی 2- مقابله هوشمندانه و مؤثر با تهاجم فرهنگی و مبانی نظری و تئوریک جهانبینیهای مؤثر بر آن 3- هوشمندی و دقت و برنامهریزی درمقابل و سوسههای وسیع غرب برای آزادسازی اقتصادی و تجارتی خصوصیسازی، جذب سرمایههای خارجی 4- ممانعت از غلطیدن در دامن خوشبینی افراطی نسبت به غرب و سیاستهای استعماری امریکا و صهیونیسم 5- خودباوری و پرورش استعدادهای خودی 6- بسط روابط مودتآمیز با همسایگان و افزایش مبادلات و همکاریهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با کشورهای اسلامی و منطقهای به جای ادغام در اقتصاد جهانی مفهوم انسانی جهانی شدن این است که آدمیان علیرغم تفاوتها و اختلافات، منافع و دردهای مشترکی دارند و میتوانند کنارهم زندگی کنند مشروط براینکه درعین تفاوت از حق قانونی عادلانه برخوردار باشند یعنی نفی تشنج، تبلیغ، گتفگو، خلع سلاح جهانی، پرهیز از رقابتهای ویرانگر، شرکتهای بزرگ در خدمت انسان و اهداف انسانی باشند و ثروتها در همه جهان و بطور دوسویه بکار گرفته شود (منفعت مالک ثروت و منفعت کشورها) حوزههای ملی و حوزههای جهانی هردو تقویت شوند و همه مردم در یک مشارکت عادلانه در مسائل ملی و جهانی شرکت کنند."