چکیده:
همواره پرسش راهی است برای گام گذاردن در آن، تا واقعیت و حقایق امور بر ما روشن گردد. این راه یا در وسعت تاریخ، فلسفه و علوم قرار دارد یا در بطن دین، انسان و عالم. آنچه برای پرسوجوکننده اهمیت دارد، زدودن غبارهای نادرستی و ناآگاهی از ساحت چیزی است که میخواهد به آن برسد و با آن پاسخ پرسش خویش را دریافت کند. از طرف دیگر دریافت و درک پرسش، خود فینفسه پاسخی است آگاهانه به آن. چه اگر ما به پرسش، علم واقعی نیابیم، در دام توهمی غیرمعقول قرار میگیریم و هم پرسش را تحریف میکنیم و هم سد راه رسیدن به حقیقت خواهیم شد (هایدگر، 1375: 23). در این جا نیز ما با پرسشی مواجه هستیم که صورتبندی ساده آن به قرار زیر میباشد: در حدود 150 سال پیش، ایران در اثر تماس با غرب، پارهای از تکنولوژیهای مغربزمین را دریافت کرد؛ تکنولوژیهایی که به نسبت زمان و مکان مدرن بودند. اما این تکنولوژیها، نه تنها موجب رشد، پیشرفت و توسعه ایران نشدند بلکه ایران به طور رقتباری در عقبماندگی و رکود تمام عیار باقی ماند. چرا ایران با وجود اخذ تکنیک از غرب، پیشرفت نکرد و توسعه نیافت و عقبمانده ماند؟ هدف ما در این مقاله، تفکر و جستجو است تا به پاسخ این پرسش دست یابیم. ابتدا همچون که شیوه ای معلوم و موسوم است، میتوان در فواید و اهمیت این پرسش و پاسخ به این نکته اشاره کرد که یکی از دغدغه های اصلی کشور ما، ایران، به مثابه یکی از کشورهای در حال توسعه، عبور از وضعیت عقبماندگی و بیسامانی در عرصههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، علمی، اقتصادی، صنعتی، مدیریتی، مردمی و ... است؛ و رسیدن به جایگاه و استانداردهایی است که کشورهای غربی به آن رسیدهاند. این کشورها با دارا بودن وضعیت پیشرفته و مطلوب در زمینههای ذکر شده در رفاه و آزادی به سر میبرند و در کل زندگی دنیوی آنان به گونهای است که همگان نسبتا از وضعیتشان راضی و خشنود هستند.
خلاصه ماشینی:
"در پایان این مقدمه مختصر و اجمالی، صورت کلی روش خود را در این مقاله نمایان میسازیم: ابتدا ما برای پاسخ به پرسش مطروحه به بحثی در باب تکنولوژی میپردازیم و از زاویه «تکنیک» تلاش خواهیم کرد علت عدمتوسعهیافتگی ایران را دریابیم و بخش بعدی بحث در مورد چگونگی و ماهیت نسبتی است که ایران با غرب برقرار کرده است تا از این دریچه دریابیم که آیا نحوه نسبتی که ما با غرب داریم، موجب عدم پیشرفت ما شده است یا نه؟ در بخش پایانی مقاله، این موضوع مطرح میشود که اساسا ایران چه ظرفیتها و امکاناتی برای پذیرش و هضم توسعه به معنا و سبک و سیاق غربی آن داراست.
در حقیقت تکنیکی که بدون توجه به غایت اصلی (تسلط بر طبیعت) استعمال شود اگر بیفایده نباشد به استقرار پیامدهای ضد خود در محیط سوق یافته و نه تنها موجب توسعه به سبک غربی نمیشود بلکه در سنت گسترده جامعه ایرانی هضم میشود و کارایی خود را از دست میدهد و از صورت ابزاری به صورت مصرفی روزمره تنزل مییابد.
البته اینها نیز بیتأثیر نیستند ولی علت اصلی و بنیادین را در رویکردی که در مقاله بیان گردید باید یافت: در نسبت ما با ماهیت فرهنگی ـ تکنولوژی و رابطه وجودی ما با غرب و عدم امکانهای واقعی در حوزه ایران برای تن دادن به اقتضائات توسعه غربی."