خلاصه ماشینی:
"بخش دوم:ترغیب دیگران به یافتن ندای درونی خویش چالش رهبری چالش رهبری عبارت است از قادر ساختن افراد برای حس کردن ارزش درونی خودشان و توانایی بالقوهء آنها برای به کمال و تعالی رسیدن.
شما باید آنقدر تلاش کنید تا به چنین اعتمادی در درون خود برسید نه اینکه به دنبال این باشید که ببینید دیگران چه نظری دربارهء شما دارند و آیا فکر میکنند حق با شما است یا خیر.
برای تعیین اولویتها،نخست باید واقعیتهایی را درک وقتی احساس قلبی افراد نادیده گرفته شود، اعطای اختیارات به آنها به شدت کاهش خواهد یافت.
تعیین هدف مفاهیم گوناگونی دارد اما سازمانها نیز همانند افراد دارای نیازهای بنیادی یکسانی هستند: بقا:سلامت مالی(جسمی) رشد و توسعه:رشد اقتصادی،رشد مشتریان،نوآوری و افزایش تواناییهای سازمان(ذهنی) معنا،صداقت،مشارکت:خدماتدهی به همهء سهامداران و انجام کاری متمایز در جهان(روحی).
اگر شما هدفتان را روشن کرده باشید و دارای یک طرح استراتژیک مشخص باشید،همگان میتوانند وظایفشان را برای کمک به تحقق این طرح و دستیابی به ارزشهای سازمان انجام دهند.
اگر اولویتها به روشنی مشخص شوند اما افراد هیچ احساس مالکیتی بر استراتژی نداشته باشند،آنگاه قادر نخواهند بود میان نگرش سازمان و وظایف خودشان ارتباط برقرار کنند و در نتیجه تواناییهای آنها به خطر خواهد افتاد.
تمایل دارید در بازار به چه نتایجی دست یابید؟آیا سهامداران شما از سودی که به آنها میدهید،راضی هستند؟آیا کارکنان و عرضهکنندگان از سود سرمایهگذاریهای ذهنی،فیزیکی،معنوی و هیجانی خود،راضی هستند؟ حالا نگاهی به شکاف میان نتایج و استراتژی خود داشته باشید: "اثربخشی"عبارت است از توازن میان تحقق نتایج دلخواه و ایجاد توانمندی."