چکیده:
کارآمدی نظام سیاسی برای امام خمینی یک مساله جدی است که با رسمیت یافتن حقوق و آزادیهای مدنی، گره خورده است. مقاله پیشرو، نظریه مدارا را راه حلی بنیادین برای دستیابی به این هدف با استناد به آثار وی تلقی می کند. امام خمینی از اولین متفکران مسلمان است که یک فصل از کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» را بمناسبت شرح عبارت«رفق» به مدارا و آثار آن اختصاص داده و به تبیین چرایی تعامل مدارا محورانه در حیات اجتماعی و مذهبی پرداخته و معتقد است منش خشونت محورانه نه تنها تاثیری در اصلاح فرد و اجتماع ندارد بلکه منشاء مفاسد بزرگتر و پیچیده تر می گردد. بررسی مبانی و پیامد مدارا در اندیشه امام خمینی، نشان می دهد مدارا یک مفهوم پارادیمیک منتزع از متون دین و جزء لاینفک حاکمیت دینی، فضیلت اخلاقی و اصل حقوقی سیاسی است و زندگی صلح آمیز را در درون یک جامعه معین اجازه می دهد و شیوه مناسبی برای تاسیس سرمایه اجتماعی در جامعه و کاهنده تنش های اجتماعی و سیاسی بین گروهی است. مدارا، کنش های اجتماعی را در جامعه تسهیل و بار مثبت اخلاقی و حقوقی جامعه را تقویت می کند. مدارا، همدلی در عین تمایز است که فرهنگ صلح را جایگزین فرهنگ نزاع می کند. مدارا، یک نگرش فعال منبعث از بازشناسی حقوق و آزادیهای مدنی است و با فرهنگ پذیری شکل می گیرد. مدارا با آیات جهاد با کفار و منافقین و نفی سبیل، تعارض ندارد. موضوع اصلی این نوع آیات بستن راه نفوذ و سلطه است.
خلاصه ماشینی:
امام خميني(ره ) از اولين متفکران مسلمان است که يک فصل از کتاب «شرح حديث جنود عقل و جهل » را به مناسبت شرح عبارت «رفق » به مدارا و آثار تربيتي، اخلاقي، اجتماعي و سياسي آن اختصاص داده و به تبيين چرايي تعامل مدارا محورانه در يک جامعه و تأثيرات آن در حيات اجتماعي و مذهبي پرداخته و معتقد است منش خشونت محورانه نه تنها تأثيري در اصلاح فردي و اجتماعي ندارد بلکه منشاء مفاسد بزرگتر و پيچيده تر ميگردد.
بررسي مباني و پيامد مدارا در انديشه امام خميني(ره )، نشان ميدهد مدارا يک مفهوم پاراديميک منتزع از متون دين و از منظر اخلاق سياسي و فلسفه سياسي، جزء لاينفک حاکميت ديني و يک فضيلت اخلاقي و اصل حقوقي سياسي است و زندگي صلح آميز افراد و گروه ها با عقايد متفاوت و شيوه عمل متمايز در درون يک جامعه معين را اجازه ميدهد و شيوه مناسبي براي تأسيس سرمايه اجتماعي در جامعه و کاهنده تنش هاي اجتماعي و سياسي بين گروهي است .
تأمين اين خواسته ها و نيازها در يک جامعه با شکل گيري سرمايه اجتماعي ارتباط دارد و مدارا به عنوان عامل تأليف قلوب ، نقش کليدي در تأسيس سرمايه اجتماعي، مشروعيت نظام سياسي، رضايت مردم و تأمين حقوق و آزاديهاي فردي، اجتماعي و سياسي دارد.
از اين روي، مدارا از تحمل پذيري نظام سياسي حاکم و سعه صدر، تواضع ، حسن خلق و بينش و نگرش عقلاني و تيزبينانه و درک صحيح حاکمان از واقعيت هاي جامعه و تدبير صحيح سرچشمه ميگيرد و يک نوع سبک زندگي اجتماعي، مديريتي و منش حکومت داري است .