چکیده:
هدف از نگارش این مقاله بررسی شناختی معانی و مفاهیم موجود در واژهی دیگر در زبان فارسی میباشد. لذا در این تحقیق، در چهارچوب زبانشناسی شناختی، از مفاهیم موجود در دستور شناختی لانگاکر و معناشناسی فضاهای ذهنی فوکونیه استفاده نمودیم تا برشی از فرآیند مفهومسازی واژهی دیگر را بهدست داده باشیم. دادههای مورد بررسی برادههایی از بافتهای واقعی بودهاند که بهصورت گلوگاهی مورد تحلیل قرار گرفتهاند و بر اساس آن، معانی و مفاهیمی در چهارچوب شناختی برای واژهی دیگر عرضه گردید که عبارتند از از این زمان به بعد؛ از این جا به بعد؛ عینِ، مثلِ؛ غیر از این، غیر از آن؛ علاوه بر این، علاوه بر آن؛ غیر از آن و علاوه بر آن در قالب مفاهیم تفکیک یا غیریّت (این ناهمانی)؛ عینیّت (این همانی) در جنبه یا جنبههایی خاص در عین تفاوت در دیگر جنبهها؛ تجمیع (علاویّت)؛ غیریّت و علاویّت تؤامان (تجمیع و تفکیک باهم).
خلاصه ماشینی:
پیشینۀ تحقیق پیش از آنکه وارد این قسمت شویم باید گفت تا جاییکه نگارنده جستجو نموده است، هیچ پژوهش علمیای در مورد واژۀ دیگر در چهارچوب شناختگرایی، نه در داخل و نه در خارج از کشور تاکنون انجام نشده است و لذا آنچه در این مبحث گنجانده شده است شامل مرتبطترینها میشود.
یعنی از این همسایگیای که اکنون در آن هستیم خارج نشو؛ بنابراین داریم: نمودار 2: نماسازی صفت مفعولی رفته (لانگاکر، 1986: 7) به تصویر صفحه رجوع شود به تصویر صفحه رجوع شود نمودار 3: نماسازی عکس صفت مفعولی رفته؛ نرفته، متوقف 1- نقطهی اعمال دیگر در بیان بر محور زمان که نماسازی شده است.
قطع نظر از اینکه واژۀ گویی یک فضاساز است و در بدایه نوع تولد را مشخص میکند که در چه ساختار معناییای تبلور مییابد، اما قسمتی از بار جهت ساخت معنا بر روی واژۀ دیگر میباشد که در اینجا نوعی فضاساز است و برای بیرون آمدن از کمپ ترک اعتیاد فضای ویژهای (مشابهی) از متولدشدن را ایجاد میکند تا بین عناصر مشترک بین مدلول محرک (تولد واقعی) و هدف (بیرون آمدن از کمپ؛ تولد ذهنی) نگاشتهایی را انجام دهد و از این مسیر مفهوم مدنظر، ایجاد و منتقل گردد.
به تصویر صفحه رجوع شود نمودار 8: نماسازی مفهوم اینناهمانی (غیریت) در دیگر همانطور که در نمودار 8 مشاهده میشود میخ دومی که در اینجا از مرزنمای 1 خارج شده فاقد ویژگیهای لازم برای قرار گرفتن در مرزنمای 2 است (کج است) و لذا تناظر ندارد (نقطهچین در نمودار تناظر و یکسان بودن و ماندن و مسیرپیما را نشان میدهد (لانگاکر، 1986: 7)).