چکیده:
این پژوهش انواع پیوندهای در سطح بخش اصلی در زبان فارسی را بررسی میکند. بخشهای اصلیِ در پیوند، در این سطح، همگی تحت سیطرۀ یک عملگر زمان واحد هستند؛ چون سیطرۀ عملگر زمان بر سطحی بالاتر از بخش اصلی یعنی سطح بند است. هریک از بخشهای اصلی در پیوند، میتوانند به لحاظ ویژگی نمود مستقل عمل کنند چون سیطرۀ عملکرد آن در سطحی پایینتر، یعنی هسته است. در این بررسی و در مطالعۀ بندهای چندمحمولی زبان فارسی مشخص خواهد شد که چون عملگر زمان فقط در سطح بند، مطرح میشود بنابراین آنچه در دستور سنتی در زبان فارسی به عنوان عملگر زمان در سطح بخش اصلی معرفی شده در واقع نمود است و مفاهیم ماضی و مضارع التزامی درست نیستند. همچنین این بررسی نشان میدهد در زبان فارسی فعلهای وجه ریشهای (توانمندی و درخواستی) تظاهر اتصال غیرناهمپایهسازی بخش اصلی را صورتبندی میکنند و نهایتاً یک بند واحد را بهدست میدهند.
خلاصه ماشینی:
هر یک از بخشهای اصلی در پیوند، در این سطح از اتصال میتوانند به لحاظ ویژگی نمود مستقل عمل کنند چون سیطرۀ عملکرد آن در سطحی پایینتر، یعنی هسته است.
در این بررسی و در مطالعۀ بندهای چندمحمولی زبان فارسی مشخص خواهد شد که چون عملگر زمان فقط در سطح بند، مطرح میشود؛ بنابراین آنچه در دستور سنتی در زبان فارسی بهعنوان عملگر زمان در سطح بخش اصلی معرفی شده در واقع نمود است و مفاهیم ماضی و مضارع التزامی درست نیستند.
همچنین این بررسی نشان میدهد که در زبان فارسی فعلهای وجه ریشهای (توانمندی و درخواستی) تظاهر اتصال غیرناهمپایهسازی بخش اصلی را صورتبندی میکنند و نهایتا یک بند واحد را به دست میدهند .
بدین ترتیب در این نوع پیوند (همپایهسازی)، وجه برداشتی و توانمندی که سطیرۀ عملکردشان بر این سطح از جمله است میتوانند بهطور مستقل برای هریک از بخشهای اصلی مطرح باشند.
در اینجا وجهنمای باید سیطرۀ عملکردش روی هردوبخش اصلی است، این ویژگی همان چیزی است این پیوند را از همپایهسازی متفاوت میکند، چون در همپایهسازی، هر بخش اصلی به لحاظ عملگری، مستقل عمل میکند (شکل 3).
در مثال 7 و شکل 5، کمک (این حیوان به همنوعش)، در مثال 8، پرداخت (پول) و در مثال 9 قرار (با حسن)، هرکدام بخشهای اصلیای هستند که بهطور کامل، در نقش یکی از موضوعهای بخش اصلی دیگر بهکار رفته است.
آنطور که پیشتر شرح آن رفت، عملگر وجه هم برای هر دو بخش اصلی میتواند به صورت مستقل مطرح باشد، این در حالی است که در مثال 11 خوردن تظاهر اسمی دارد و بنابراین برای آن نمیتوان از عملگرهای فعلی استفاده کرد.