چکیده:
هدف این مقاله، یافتن پاسخاین سؤال بود که ارزیابی زنان متعلق به خانوادههای مردسالار از زندگی مشترکشان چیست و چه نگاهی به پدیده مردسالاری حاکم برزندگیشان دارند؟ روش تحقیق، کیفی و ابزار، مصاحبهی عمیق بود. مشارکتکنندهها از طایفه دهبالایی واقع در شهر ایلام، بهطور هدفمند انتخاب شدند. تبیین دیدگاه زنان به پدیده مردسالاری با استفاده از مفاهیم میدان، عادتواره و ساختمان ذهنیِ پییر بوردیو امکانپذیر گشت.تجزیهوتحلیل دادهها نیز با استفاده از روش کدبندی انجام گرفت.
دستاورد تحقیق، دستیابی به ویژگیهای میدان مردسالاری در طایفه مذکور و تبیین تمکین رضایتمندانه زنان مشارکتکننده با مردان اقتدارطلب بود. ویژگیهای میدان مردسالاری عبارتاند از: خوگرفتن تدریجی به اقتدار مردانه، خودسانسوری و پذیرش قوانین میدان مردسالاری، عدم مبارزه آشکار برای بقاء در میدان، اکتساب ساختمان ذهنی سلطهپذیر و تحت سیطرهی میدان و بازتولید فرهنگ مردسالاری از نسلی به نسل دیگر. آنچه این تحقیق را متمایز میسازد، نمایش زندگی رضایتمندانه توأم با مردسالاری گروهی از زنان است که در تعارض با تفکرات برابریطلبانه است.
خلاصه ماشینی:
تبیین نگرش زنان به اقتدارگرایی مردانهبا استفاده از مدل پیر بوردیو(مطالعۀ موردی: طایفة دهبالایی شهر ایلام) سید خدایار مرتضوی شهیندخت پاکزاد چکیده هدف از این مقاله یافتن پاسخ این سؤال بود که ارزیابی زنان متعلق به خانوادههای مردسالار از زندگی مشترکشان چیست و چه نگرشی دربارة پدیدة مردسالاری حاکمبر زندگیشان دارند؟ روش تحقیق کیفی و ابزار پژوهش مصاحبة عمیق بود.
در این مقاله درجهت حل دوگانگی مزبور، با استفاده از روش تحقیق کیفی و ابزار مصاحبة عمیق، بهدنبال یافتن پاسخ این سؤالیم که در خانوادههای باثبات و تحتهژمونی فرهنگ مردسالاری زنها چه حسی به اقتدار مردانه و پذیرش آن دارند و چگونه با آن سازگار شدهاند؟ برای تبیین ناهمخوانیهای مذکور ازدیدگاه جامعهشناختی بوردیو بهمنزلة چهارچوب نظری تحقیق استفاده شده است که درادامه بدان خواهیم پرداخت.
2. پیشینة تحقیق بررسیهای محقق نشان میدهند که درخصوص حاکمیت مردسالاری در طایفة دهبالایی و واکنش زنان این طایفه بدان تاکنون تحقیقی صورت نگرفته است، اما خارج از استان ایلام پژوهشهایی انجام شده است که بخشهایی از آنها و یا دقیقتر بگوییم نتیجة کلی آنها و یا روش مورداستفادهشان با بخشی از پژوهش حاضر سنخیت دارد.
برای مثال، یزدخواستی و شیری در سال 1387، در مقالهای با عنوان «ارزشهای پدرسالاری و خشونت علیه زنان» که در مجلة مطالعات زنان چاپ شده است، با استفاده از روش مصاحبة عمیق، دلایل خشونت علیه زنان در خانواده را در یک مرکز مشاوره در شهر آمل بررسی کرده و نتیجه گرفتهاند که اولا، بیشتر زنان مصاحبهشونده در هنگام بهچالشکشیدن رابطة رئیس و مرئوسی در خانواده موردخشونت همسرانشان قرار گرفتهاند؛ مردان مقاومت زنان دربرابر نگرش ابزاری به آنان و نپذیرفتن محرومیت از تحصیل و اشتغال را تهدیدی برای اقتدار مردانة خود تفسیر کرده و به خشونت متوسل شدهاند؛ دوما، مدرنیته آگاهی زنان را افزایش داده و باعث پرورش پتانسیلهای مقاومت شده است.