چکیده:
نوشته حاضر گزارشی از سخنرانی دکتر داوری اردکانی درباره آینده فلسفه و فلسفه آینده به شمار میآید. در این سخنرانی مطالب متعددی در زمینه تاریخ فلسفه و مسائل مربوط به آینده و پیشبینی آن در نگرش فلسفی مطرح شده است. مطالبی نظیر: تلقی گذشتگان از آینده فلسفه، تصویر تاریخ فلسفه توسط گذشتگان بهطور ناخودآگاه، کیفیت از هم پاشیدن سیستم پیشین فلسفی و جایگزینی سیستم جدید با آن، و سؤالاتی در این باب.
خلاصه ماشینی:
"فیلسوفان هم به همین نهج حکومت میکنند، نهج حکومت فیلسوفان چیست؟ فلسفهای که از یونان و یونانیان به ما رسیده است، در تاریخ ما چه اثری داشته است؟ آیا تفنن بوده و در حاشیه تاریخ قرار گرفته است؟ آیا کسانی که به آن پرداختهاند در حاشیه قرار گرفتهاند؟ من با این نظر که بگوییم فلسفه چیزی است که از یونان آمده و اثری نگذاشته است موافق نیستم و آنرا نمیفهمم و نمیپذیرم، زیرا مگر میشود که بزرگان فکر و اندیشه با همت فوق العادهای زبان مردهای را بیاموزند و آنگاه گرد و غبار را از آثار تاریخی بزدایند؛ یعنی با یادگیری زبان یونانی، این آثار علمی را به زبان خودشان برگردانند و بر آن تأمل کنند و در آن صاحب نظر شوند.
هنگامی که فلسفه به درس و لقلقه لسان و مطالب انتزاعیای تبدیل میشود که با جان و زندگی و تاریخ ما هیچ ارتباطی ندارد و به ما نمیگوید که در کجا هستیم و به کجا نگاه میکنیم و چه کاری میتوانیم انجام دهیم و به کجا میتوانیم برویم، چنین فلسفهای حتی اگر در او گهر باشد فقط برای حفظ کردن خوب است.
فلاسفه اوائل و آینده: اینکه ادعا شده است، فلاسفه اوائل نظیر ارسطو و افلاطون نسبت به اینکه «فلسفه با آینده چه ارتباطی دارد؟ تصور درستی نداشتند»، از جهاتی نادرست است؛ زیرا بر اساس گزارشات متعدد تاریخی، گذشته فلسفه (آنچه که در یونان بوده) برای اوائل نیز مطرح بوده و آنان به عنوان گردآور و انسجام بخش آثار گذشتگان بودهاند و در واقع آنان خود بهطور آگاهانه آینده گذشتگانشان بودند."