چکیده:
سکولاریسم دیدگاهی است که مخالف حضور دین در عرصه های سیاسی ـ اجتماعی است.
برداشت های متفاوتی از این دیدگاه وجود دارد که در یک تقسیم بندی کلی می توان آن را
به «سکولاریسم افراطی» و «سکولاریسم معتدل» تقسیم کرد. سکولاریسم افراطی، اصالت و
حقانیت دین را نفی کرده، آن را یک امر غیرالهی و حتی خرافی می داند; در حالی که بخش
معتدل آن با پذیرش گوهر دین، قلمرو آن را صرفا در چارچوب امور فردی تعریف می کند.
دین به عنوان آیین زندگی تنها طریق مطمئن برای نیل به کمال و سعادت بشر است. دین
اسلام برای تأمین نیازهای اساسی بشر احکام و معارفی ارائه داده است که نیازمند سلطه
در مسائل سیاسی ـ اجتماعی است. علاوه بر کتاب و سنت، تاریخ سیاسی اسلام نیز پیوند
وثیق بین دین و دولت را نشان می دهد.
خلاصه ماشینی:
"مطالعه متون دین اسلام نشان می دهد نه تنها پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بر مسائل دنیوی تأکید می کردند، بلکه این امر سیره و سنت همه پیامبران الهی بوده است; چنان که بر اساس آیات قرآن کریم، ارزنده ترین کار حضرت موسی(علیه السلام)، مبارزه با فرعون بود، که وی را از سریر حکومت به خاک مذلت کشاند.
وی ادعا می کند که این موضوع، که تمام بشریت دین واحدی داشته باشد و ساختار آن در سایه دینی واحد شکل گیرد، معقول به نظر می رسد; اما اینکه تمام جهان حکومت واحد داشته باشد، معقول نیست و خلاف طبیعت انسانی است; چون به عقیده وی: تشکیل حکومت و وحدت سیاسی از اهداف دنیوی است و خداوند چگونگی انتخاب آن را به خود انسان واگذار کرده است تا بر مبنای عقل خود، آن طور که مصالح خود تشخیص می دهد، در کار خود تدبیر کند، و این اوج حکمت خداوندی است که انسان ها مختلف باشند:([20]) «اگر خدا می خواست همه انسان ها را امتی واحد قرار می داد تا پیوسته از اختلاف کنندگان نباشند.
([29]) او ضرورت عقلی جانشینی را ـ چنان که شیعیان با ادله عقلی و نقلی اثبات می کنند ـ خوب درک کرده، اما از کنار آن همه دلایل، با شتاب خاصی رد می شود و تنها به جمله کوتاهی از ابن خلدون اکتفا می کند که گفته است: نصوصی که هر کس به مقتضای مذهبش نقل می کند، نمی تواند بیانگر سنت نبی(صلی الله علیه وآله) و شریعت باشد; زیرا این روایات با عنایت به طریقه خاصی تدوین شده اند و از اصل مطلب دوری می نمایند و بیشتر به تأویل های غیرحقیقی مشابهت دارند."