چکیده:
برقراری ارتباط تجاری با کشورهای همسایه و دوردست همواره مدنظر کشورها قرار داشته و دارد. خلیج فارس، به دلیل موقعیت راهبردی تجاری و نظامی از دوره های باستان تا معاصر همواره مورد توجه قدرت های بزرگ جهان بوده است. اهمیت اقتصادی این منطقه از زمان ورود پرتغالی ها به خلیج فارس و به دنبال آن ورود کمپانی های هند شرقی انگلیس (ایک) و هلند (واک) دوچندان گردید. مسلما این کمپانی ها رقابت شدیدی نسبت به یکدیگر داشته اند؛ زیرا بر این اندیشه بودند که سود خود را از طریق تجارت در این منطقه، ازجمله با کشور ایران افزایش داده و بیشترین سهم منافع را به خود اختصاص دهند. بدون تردید رقابت این کمپانی های تجاری در قلمروی فعالیت اقتصادی کشور ایران که گاهی نیز همراه با اقدامات نظامی بود، بر اقتصاد و تجارت این کشور نیز تاثیر مستقیم داشت. این پژوهش کوششی است تا رقابت ایک و واک و تاثیرات آن بر فعالیتهای تجارت دریایی ایران در عصر صفوی را مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش تلاش شده تا با شیوه جمع آوری داده های کتابخانهای وروش توصیفی-تحلیلی به تفسیر تاثیرات حضور
کمپانی ها در خلیج فارس پرداخته شود. بر اساس یافته های پژوهش، در دورهی افول صفویه و با کاهش قدرت شاهان صفوی و افزایش تلاشهای کمپانی ها برای انعقاد قراردادهای تجاری مورد نظرشان، رقابت بین کمپانی های تجاری، تاثیرات مثبت و منفی چندی را به دنبال داشت. از نتایج مثبت آن تسریع رفت و آمد؛ به دلیل در اختیار داشتن کشتی های مجهز کمپانی های هند شرقی، افزایش تولید و بهره برداری از فروش ابریشم برای چندین دهه؛ و از تاثیرات منفی: ضعف جوامع تجاری و دریانوردی منطقه، تسلط مستقیم و بلا واسطه کمپانی ها بر تجارت خلیج فارس و دریای عمان در روابط تجاری این منطقه با هند و اروپا، همچنین عدم هماهنگی و همبستگی بین دو جامعهی مسلمان ایران و عثمانی و در نتیجه ی تمایل آنها به
همبستگی با ایران بر ضد عثمانی بود. در نهایت تسلط و برتری قدرت های اروپایی یعنی هلند و انگلستان در تجارت منطقه و فرایند رقابت کمپانی ها و ناامنی در خلیج فارس شرایطی را پیش آورد که نتیجهی آن کاهش فعالیت تجاری ایران در مسیر دریایی خلیج فارس بود و در اواخر دورهی صفویه که فعالیت های تجاوزکارانه ی اعراب مسقط گسترش یافت، ایران بیش ازپیش به کمپانی های هند شرقی وابسته شد. در نتیجه هم حاکمیت سیاسی ایران بر مسیرها و بنادر تجاری این منطقه کاهش یافت و هم منابع مالی و تجاری از کنترل بازرگانان ایرانی و دولت ایران خارج شد.
Establishing business relations with neighboring and distant countries has always been the concern of
countries. Persian Gulf – due to its strategic, commercial and military position – and Iran- since its ancient
and contemporary periods- have always been regarded by the world’s great powers. The economic
significance of this region has doubled since the arrival of the Portuguese to the Persian Gulf, followed by
the entry of The British East India Company (EIC) and Netherlands (VOC). Certainly, these companies have
had a hard competition with each other. Because they were keen to increase their profits through trade in
the region, including with Iran, and they wanted to get the highest share of the benefits.
Undoubtedly, the competition of these companies in the area of economic activity of Iran, which was
sometimes accompanied by military actions, also had a direct impact on the economy and trade of this
country. This research is an attempt to examine the EIC and VOC competition and its effects on Iranian
marine business activities in the Safavid era. In this research, we tried to interpret the effects of the
presence of companies in the Persian Gulf by collecting library data and descriptive-analytical method.
According to the findings of the research, In the decline of the Safavid period and with reducing the power of
the Safavid kings and increasing the efforts by companies for their commercial contracts, the competition
between commercial companies had several positive and negative effects. Some of its positive results were
the accelerating the traffic- due to the equipped ships of East India companies-, increasing the production
and use of sales of silk for several decades. And some of the negative impacts were the commercial and
navigable weakness in the societies of this region and the direct and indirect domination of companies on
Gulf trade and the Oman Sea with India and Asia with Europe. Also, the lack of unity and coordination and
solidarity between the two Muslim communities of Iran and Ottoman was due to their desire to unite with
Iran against the Ottoman Empire.
Ultimately, the dominance of the European powers, the Netherlands and the United Kingdom, in the region’s
trade, their competition and insecurity in the Persian Gulf resulted in a decline in Iranian commercial activity
in the Persian Gulf route and in the late Safavid period, when Muscat aggressive activities expanded, Iran
became more dependent on East Indian companies. As a result, Iran’s political sovereignty was reduced in
the trade routes and ports of this region, and financial and commercial sources were exited from the control
of Iranian businessmen and the Iranian government.
خلاصه ماشینی:
"از نتایج مثبت آن تسریع رفت و آمد؛ به دلیل در اختیار داشتن کشتی های مجهز کمپانی های هند شرقی، افزایش تولید و بهره برداری از فروش ابریشم برای چندین دهه ؛ و از تأثیرات منفی: ضعف جوامع تجاری و دریانوردی منطقه ، تسلط مستقیم و بلا واسطه کمپانی ها بر تجارت خلیج فارس و دریای عمان در روابط تجاری این منطقه با هند و اروپا، همچنین عدم هماهنگی و همبستگی بین دو جامعهی مسلمان ایران و عثمانی و در نتیجه ی تمایل آنها به همبستگی با ایران بر ضد عثمانی بود.
فرضیهی پژوهش این است که پس از شاه عباس اول و به خصوص در زمان دو پادشاه آخر صفوی به دلیل عدم کفایت لازم و عدم برخورداری از ارادهی سیاسی قوی، نداشتن نیروی دریایی و عدم تلاش ایران در تشکیل آن ، تسلط ایران بر خلیج فارس به طور چشمگیری کاهش یافت و در نتیجه ایران نتوانست از رقابت موجود بین کمپانی ها به نفع خود و تجارتش سود برد؛ بلکه وابستگی این کشور هر روز به قدرتهای سیاسی و نظامی بیگانه در منطقه بیشتر میشد.
نتیجه گیری توجه به راه های تجاری دریایی از دورهی شاه عباس اول و تصرف هرموز و قرار دادن بندرعباسی به عنوان کانون روابط تجاری ایران و کمپانی های هند شرقی در خلیج فارس و شکوفایی آن برای صدوبیست سال تأثیرات گوناگونی را در پی داشت ."