چکیده:
نوشتۀ حاضر در پی طرح این ادعا است که پارهای از روایتهای تأویلی - که با ساختار کلام و دلالتهای متعارف زبانی قابل استناد به متن نیستند - در حقیقت تأویل نیستند. هر چند از این گونه روایتها به تأویل تعبیر شدهاند، اما به دلیل شباهت آنها به تأویل و از باب استطراد، چنین نام گرفتهاند. اینها به جهت مشابهتهایی که با متن دارند، تداعی معانی هستند. گویندگان، بنا به پارهای ملاحظات، این تأویلگونها را در زیر آیهای و با اشاره به آن گفتهاند. بررسی این ادعا و شواهد آن، و ارائۀ دیدگاه صاحبنظران در این باره، رویکرد این پژوهش است. این پژوهش در صدد است تا با رصد کردن این گونه از تأویلنماها و با روش توصیفی تحلیلی، تکلیف زبانشناختی آنها را روشن نماید، و میزان نسبت آنها با متن و اعتبارشان را بررسد.
خلاصه ماشینی:
از آنجایی که این روایتها در چارچوبهای قواعد رایج زبانی نیستند، برای فهم و یا تفهیم آنها، ناگزیر آن تأویلها باید تأویل گردند؛ چرا که این روایتها، نسبتی با ساختار کلام و مفردات آن ندارند، و هر چند در آنها واژۀ تأویل به کار رفته است، اما با گزارههایی که از تأویل در قرآن و حدیث آمده، سازگار نیستند.
8 روشن است که محکم و متشابه، آیههای قرآن هستند و آنچه از باب محکم و متشابه گفته شده است، مصداق آیات متشابه قرآن و محکم آن نیست، بلکه از باب تمثیل است؛ چه اینکه متشابهات قرآن، آن دست از آیههایی هستند که معنای ظاهری آنها مراد نیست تأویل مختلف الحدیث، ص71.
دربارۀ آیهای که آهنگ نماز را در حد میانی تشریح میکند که نه خیلی بلند و نه خیلی آهسته خوانده شود، بلکه با صدایی میان بلند و آهسته قرائت گردد: (وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَینَ ذلِکَ سَبیلاً(، 5 گفته شده تفسیر آیه این است که ولایت علی را آشکار نکن، تا ما به تو فرمان دهیم، و کتمان هم نکن.
از سوی دیگر، این را نیز در آنها نمیتوان انکار کرد که نسبتی میان روایتها و آیههای یاد شده وجود دارد، و آن مشابهت تأویلهای مذکور با بخشی از آیهها است.
2 ذکر مَثل در این روایت، خود میتواند قرینۀ مناسبی برای موارد مشابه باشد که از آنها به تأویل یاد میشود و منظور، تأویل اصطلاحی نیست؛ بلکه از باب تشابه ظاهری با تأویل و مماثلتِ دو عرصه است.