چکیده:
در خصوص استقلال حقوق یا وابستگی آن به سایر دانشها دو دیدگاه عمده وجود
دارد:عدهای مانند صورتگرایان، اثبات گرایان حقوقی و طرفداران نظریه نظام حقوقی
خود ساخته به حقوق از داخل نگاه میکنند و آن را دانش مستقلی میدانند.به باور آنان
استدلال حقوقی و تصمیمگیری حقوقی با سایر گونههای استدلال و تصمیمگیری(اقتصادی،
اخلاقی، سیاسی و...)متفاوت است.در مقابل واقعگرایان حقوقی، تحلیلگران اقتصادی
حقوق و طرفداران مطالعات حقوقی انتقادی به حقوق از خارج و از دیدگاه سایر علوم
مینگرند و معتقدند تکه نقش حقوق تنها جنبه امری دادن به مطالعات سایر دانشها
مانند اقتصاد، نظریه سیاسی، فلسفه اخلاق، جامعهشناسی، روانشناسی، تاریخ و غیره
است.در واقع در این نظریهها، بر خلاف نظریههای طرفدار استقلال حقوق، به جای توسعه
به ماهیت حقوق به هدف و کارکرد اجتماعی و اقتصادی آن توجه میشود و فهم حقوق از
طریق نتایجش جایگزین فهم آن از طریق مفاهیم و اصطلاحات میشود.در این مقاله ضمن تشریح این دو دیدگاه حقوق اسلام نیز از این جهت مورد بحث و
بررسی قرار گرفته است و در پایان ضمن رد وابستگی مطلق و استقلال مطلق حقوق از
نظریه«وابستگی نسبی حقوق»و«تأثیر متقابل حقوق و سایر دانشها»دفاع شده و با توجه به
نتایج به دست آمده پیشنهادهای لازم برای تحول نظام حقوقی ایران ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"از اینرو، حقوق چیزی مانند ریاضی یا سایر علوم است که در آن قاضی به گونهای منطقی، اصول حقوقی یا قاعدهای را که در هر دعوا نتیجه خاصی درپی دارد (1)-صورتگرایی (msilamroF) ، که گاه فلسفه حقوق ماشینی{(L ecnedurpsiruj lacinahceM) هم نامیده شده است، در اصل ریشه در فلسفه اخلاق دارد؛قبل از دوره رنسانس در زمینه معیار شناسایی نیک و بد نظریههای مختلفی وجود داشت که مهمترین آنها نظریه«بداهت شهودی»(این که اصول بنیادی اخلاق به بداهت شهودی آشکارند و نیازی به برهان ندارند)و نظریه«قانونگذاری»(حجیت اصول اخلاقی ناشی از اراده قانونگذار، مثلا دستورات خداوند، است)بود؛اما با چیرگی فلسفه جدید از دوره رنسانس-و به ویژه از عصر روشنگری- به بعد فلاسفه به جستجوی منابع دیگری برای حجیت اصول اخلاق برآمدند و در این زمینه دو نظریه مورد توجه قرار گرفت:در یکی از آنها، مانند فلسفه کانت، جنبه صوری یا شکلی اخلاق اصل قرار گرفت (msilamroF) و در دیگری، مانند نظریات اخلاقی هابز و ژان ژاک روسو، قرارداد یا پیمان فرضی و آغازین میان افراد جامعه (msinairatcartnoC) :سالیوان)، 1380، ص.
2-حقوق و اقتصاد رفتاری (dna wal laroivaheB scimonoce) که طرفدارانش فرضهای نگرش مرسوم را زیر سئوال میبرند و بر این باورند که افراد همیشه به دنبال منافع خود نیستند، بلکه در بسیاری از موارد رفتارهای مبتنی بر نوع دوستی دارند و به دنبال منافع دیگرانند؛ اولویتهای آنها ممکن است تغییر پیدا کند(الف را به ب، ب را به ج و و ج را به الفت ترجیح دهند)و در مواردی اشتباه کنند و به گونهای غیرعاقلانه عمل نماید و اموالی را که تحت تملک دارند، نسبت به فرضی که آن اموال را تحت تملک نداشته باشند، بیشتر ارزشگذاری میکنند (tceffe tnemwodnE) ."